تصاوير منتخب

۲۶۵ مطلب با موضوع «مجموعه: داستان و حکایت» ثبت شده است

    • شفای دختر معلول در حرم امام حسین(ع)

      شفای دختر معلول در حرم امام حسین(ع)


      دختر پاکستانی که از بیماری فلج اطفال خود رنج برده و سالهای زیادی را از امکان حرکت به دور بود با رفتن به کربلا و حضور در حرم سید الشهداء(ع) شفا یافته  و از روی ویلچر بلند شد تا با قدم‎های خود به سمت ضریح مطرح حضرت حرکت کند.

    • زن فرانسوی که توسط امام حسین شفا گرفت!

      زن فرانسوی که توسط امام حسین شفا گرفت!


       در مسیر نجف به کربلا در محرم امسال و از میان پرچم‌های مختلفی که توسط زائران پیاده حرم حسینی حمل می‌شد، پرچم فرانسه توجه همگان را به خود جلب می‌کرد، 




    • جنایت و خیانت هولناک زن مرده‌ای که زنده بود!

      جنایت و خیانت هولناک زن مرده‌ای که زنده بود!

       باور کردنی نبود،‌ نازنین یک زن 22 ساله چطور می‌توانست دست به چنین جنایتی بزند، وقتی این خبر را به ابرهیم دادیم،‌ از حال رفت ، بعد از چند روز خوزستان را برای همیشه بدرود گفت و به شهر دیگر رفت که هیچکس نمی‌دانست...

    • این شیر زن ایرانی را می‌شناسید؟

      این شیر زن ایرانی را می‌شناسید؟


      «فرنگیس حیدرپور»؛ نامش آشنا نیست! شیرزن کرد را هم که به پسوند اسمش اضافه کنی شاید کمتر کسی بداند او زنی است که با یک تبر به جنگ با سربازان عراقی در دوران دفاع مقدس رفته و اتفاقا پیروز هم شده است.

    • زنی که لباسش مسجد شد

      زنی که لباسش مسجد شد

      ابن بطوطه در (رحله) آورده است که یکی از خلفای بنی عباس برای جمع آوری مالیات بر مردم بلخ سخت می گرفت وبر آنها غضب می نمود  ومردم به دلیل فقر مالی توانایی پرداخت مالیات را نداشتند، وی فردی را به عنوان فرماندار بلخ منصوب نمود و او را مامور جمع آوری مالیات کرد فرماندار از خود اراده ای نداشت و وقتی به بلخ رسید فرمانی صادر کرد که من از طرف خلیفه  آمده ام هر کس مالیات خود را نپردازد به عقوبت دچار می شود  اعلام این خبر در میان مردم سر و صدا بر پا کرد وشهر دچار آشوب شد ، مردم شهر پس از مشورت باهم تصمیم گرفتند که سراغ همسر فرماندار بروند تا شاید گشایشی شود.

    • شوخی با زن نامحرم

      شوخی با زن نامحرم

      روایت شده از یکی از اصحاب امام باقر (علیه السّلام) که گفت : در کوفه زنی را تعلیم قرائت قرآن می دادم و با او جزئی مزاح کردم . پس ، چون خدمت امام باقر (علیه السّلام) مشرف شدم ،

    • عاقبت رابطه نامشروع دختر 15 ساله با دو مرد مسن!!

      عاقبت رابطه نامشروع دختر 15 ساله با دو مرد مسن!!


      عاقبت رابطه نامشروع دختر 15 ساله با دو مرد مسن سمانه دختر 15 ساله با خبرنگاران از اتفاقات تلخ زندگی اش صحبت کرد و گفت : من بچه بودم و خوب و بد را تشخیص نمی دادم. اما او که مردی 41 ساله است با سوء استفاده از اعتماد مادرم، مرا شیفته محبت های دروغین خودش کرد و برای این که بتواند نقشه های شوم خود را عملی کند یک گوشی تلفن همراه و سیم کارت اعتباری برایم هدیه خرید.

    • شبهات تاریخی - ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش

      شبهات تاریخی - ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش

      پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله) در میان یهود و نصارای زمان خویش، دشمنان کینه توزی داشت. اینان به رغم آن که شاهد نزول آیات بودند، آن را انکار می کردند، در حالی که در کتاب های مقدس و پیشین خود، بشارت هایی را دیده و خوانده بودند که (گواه و) تصدیق کننده ی پیامبر بود و اهل کتاب را به پیروی از پیامبر فرا می خواند، اما آن را انکار می کردند و نمی پذیرفتند...

    • نتیجه توبه کردن زن زیبای زناکار:

      نتیجه توبه کردن زن زیبای زناکار:

      زنی بدکار، در بنی اسرائیل بود که جلو درب خانه خود می نشست و با جمال و زیبایی خود، مردان را فریفته و عاشق خود می ساخت. (و با آنان زنا می کرد.)

    • سیاه و سفید

      سیاه و سفید

      یک صفحه سفید گذاشت جلوی دختر و گفتː:

    • چادر نورانی

      چادر نورانی

      با صدای جیغ زن از خواب پرید.

      _<نور! یک نور عجیب در اتاق است!!>

    • داستانی زیبا در مورد عفت یک زن

      داستانی زیبا در مورد عفت یک زن

       
      داستان زیر کمی طولانی است ولی بسیار زیباست توصیه می کنم این داستان را بخوانید.
      در تاریخ پیشینیان از امام صادق علیه السلام نقل شده است : 

    • آموزش کتک زدن زنان وهابی  توسط شوهر + عکس

      آموزش کتک زدن زنان وهابی توسط شوهر + عکس

      آموزش کتک زدن زن توسط شوهر خالد السغبی مشاور خانواده عربستانی در مورد چگونگی کتک زدن زن توسط همسر کلیپ منتشر کرده است
      مفتی های وهابی و حرف های جالبشان بر روی افکار مشاورین و مردم عربستان تاثیر بسزایی داشته اند به گونه ای که مشاور خانواده عربستانی نیز کلیپی در مورد نحوه کتک زدن زنان منتشر کرده تا مردان به درستی همسر خود را کتک بزنند .

    • خواهرم را در خلوتگاه شوهرم دیدم

      خواهرم را در خلوتگاه شوهرم دیدم

       چهار سال است که از زندگی مشترک ما می‌گذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم.

    • داستان عاشقانه غمگین

      داستان عاشقانه غمگین


      پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم

       

       

       

      سالهای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم…

    • داستانی  غمگین در مورد ازدواج

      داستانی غمگین در مورد ازدواج


      در یک خانوادة پر جمعیت متولد شدم . پدرم کارمند و مادر م خانه دار بود . اگر چه حقوق کارمندی پدر کفاف خرج خانوادة بزرگمان را نمی داد ، اما او عقیده داشت همه باید درس بخوانند و برای خودشان کسی بشوند .

    • داستان کوتاه رحمت خدا

      داستان کوتاه رحمت خدا

      پیر مرد تهی دست زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند
      و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم می کرد
      از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود.

    • زندانی و هیزم فروش

      زندانی و هیزم فروش

      فقیری را به زندان بردند. او بسیار پرخُور بود و غذای همه زندانیان را می‌دزدید و می‌خورد. زندانیان از او می‌ترسیدند و رنج می‌بردند, غذای خود را پنهانی می‌خوردند. روزی آنها به زندان‌بان گفتند: 

    • تشنه بر سر دیوار

      تشنه بر سر دیوار

      در باغی چشمه‌ای‌بود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ , تشنه‌ای دردمند , بالای دیوار با حسرت به آب نگاه می‌کرد. ناگهان , خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. 

    • درخت بی مرگی

      درخت بی مرگی

      دانایی به رمز داستانی می‌گفت: در هندوستان درختی است که هر کس از میوه‌اش بخورد پیر نمی شود و نمی‌میرد. 

    • شغال در خُمّ رنگ

      شغال در خُمّ رنگ

      شغالی به درونِ خم رنگ‌آمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او می‌تابید رنگها می‌درخشید و رنگارنگ می‌شد. سبز و سرخ و آبی و زرد و. .. شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتی‌ام, پیش شغالان رفت. و مغرورانه ایستاد.

    • مرد لاف زن

      مرد لاف زن

      یک مرد لاف زن, پوست دنبه‌ای چرب در خانه داشت و هر روز لب و سبیل خود را چرب می‌کرد و به مجلس ثروتمندان می‌رفت و چنین وانمود می‌کرد که غذای چرب خورده است. 

    • خواندن نامه عاشقانه در نزد معشوق

      خواندن نامه عاشقانه در نزد معشوق

      معشوقی، عاشق خود را به خانه دعوت کرد و کنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زیادی نامه که قبلاً در زمان دوری و جدایی برای یارش نوشته بود، از جیب خود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد. 

    • گوهر پنهان

      گوهر پنهان

      روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را می‌آفرینی و باز همه را خراب می‌کنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب می‌آفرینی و بعد همه را نابود می‌کنی؟

    • اشک رایگان

      اشک رایگان

      یک مرد عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می‌کرد.