تصاوير منتخب

۰

نتیجه ی غیرت ناموسی

مجموعه سفارشات حجاب


خداودن حضرت ایوب (ع) را به انواع بلاها مبتلا و امتحان کرد، باغ ها و کشاورزی اش را از بین رفت، خانه هایش ویران شد، فرزندانش مردند، به بیماری سختی همراه با تهی دستی مبتلا گردید و سرانجام کار به جایی رسید که همسر با وفایش (لیا) برای تأمین معاش، گیسوان خود را به زنی (شیطان) فروخت.
وقتی که نزد ایوب (ع) برگشت و او متوجه شد که همسرش گیسوانش را فروخته است، بسیار ناراحت گردید که هیچ کدام از گرفتاری های سابق، این گونه او را غمگین نکرده بود. 
بادلی شکسته و حالی زار، به در خانه ی خدا رفت و فرمود: 
«خدایا! مرا به انواع بلاها در مورد اموال و فرزند و خانه و باغ و مرزعه و بیماری مبتلا نمودی و صبر کردم.
ای خدا! من بنده ی تو هستم و همه چیز تحت قدرت و اختیار توست، سپاسگزار درگاه تو هستم، ولی کارم به اینجا کشیده شده که همسرم گیسوانش را فروخته. ای خدا! لطفی کن.» 
حضرت ایوب (ع) در همه میدان های بلا الگوی مقاومت و قهرمان شکر بود، ولی در این مورد قلبش جریحه دار شد و غیرت او قبول نکرد و با اصرار از خدا می خواست که به او لطفی کند. 
ناگاه ندایی شنید، آن ندا از جانب خداوند مهربان بود که: 
«پای خود را به زمین بکوب، این چشمه ی آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است.» 
ایوب (ع) با آن آب گوارا و صاف، بدن خود را شستشو داد، همه ی دردهایش برطرف گردید و پیکر رنج دیده ی او، آن چنان زیبا شد که همچون گوهر مروارید می درخشید و نعمت های فراوان دیگری نیز در اطراف مشاهده کرد که از جانب خداوند به او رسیده بود. 
به امید آن که غیرت ناموسی را از این پیامبر بزرگ خدا بیاموزیم.
منبع: قرآن کریم، حکایت های شنیدنی، ص 536

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی