حجاب و عفاف زن ایرانی
(به روایت سفرنامه نویسان فرنگی) زن ایرانی از گذشتههای دور، حجاب و عفاف خود را بهطور کامل رعایت میکرده است و حتی از سایر کشورهای مشرقزمین نیز بیشتر اهتمام میورزیده است. این مسئله، نهتنها در کتابها، نقاشیها، و عکسهای گذشته ایرانیان آمده است، بلکه جهانگردان و سایر افراد فرنگی نیز آن را با دقت و جزئیات فراوانی در سفرنامههای خود بیان کردهاند که البته آنچنان که از نوشتههایشان برمیآید – و گاهی آن را به صراحت بیان کردهاند – این است که آنان از این وضعیت، ناراضی بودهاند و از اینکه نمیتوانستند همان برخوردی را که با زنان غربی داشتهاند با زنان ایرانی نیز داشته باشند، متأسف بودهاند و گاهی برای ارضای کنجاوی شیطنتآمیز خود به ترفندهایی نیز دست زدهاند.
نکته دیگری نیز که میتوان از برخی نوشتههای آنان دریافت کرد این است که اوّلین گامهایی که در ایران، در جهت بیحجابی برداشته شده است، توسط درباریان و خانوادههای آنان بوده است، که یکی از علل اصلی آن هم به سبب مسافرتِ درباریان به فرنگ و معاشرت با فرنگیان بوده است؛ اما همچنان که میبینیم، زن مسلمان ایرانی با تمام تلاشی که در راستای کشف حجاب و تبلیغات منفیای که درباره حجاب صورت گرفته است، هنوز هم شأن و منزلت خود را حفظ کرده است.
«اولئاریوس» که در زمان شاه صفی صفوی از ایران دیدار کرده است، درباره حجاب و عفاف زنان ایرانی در خاطراتش آورده است:
زنان، موقعی که از خانه خارج میشوند، چهره خود را نشان مردان نمیدهند. بلکه چادر سفیدی روی سر میاندازند که تمام بدن آنها را تا مچ پا میپوشاند و فقط در جلوی صورت، شکاف کوچکی دارد که از آن شکاف، به زحمت جلوی خود را میتوانند ببینند. و چهبسا چهرههای زیبایی که با لباسهای محقّرانه و چهرههای زشتی که با لباسهای مجلّل و فریبنده، زیر این چادرها مخفیاند و انسان نمیتواند بفهمد در پس این چادر، چه قیافهای نهفته است.
سفرنامه آدام اولئاریوس، ص ۶۴۴ «تاورنیه» در سفرنامهاش مینویسد:
زنان، خود را در ایران به احدی غیر از شوهر خود نشان نمیدهند. وقتی به حمّام عمومی میروند، در چادری سرتاپای خود را مستور مینمایند که فقط در محاذات چشم، دو سوراخ دارد که پیش پای خود را بتوانند ببینند. و این کار (یعنی به حمام عمومی رفتن)، مخصوص فقرا و طبقه سوم است که استطاعت داشتن حمام مخصوص در خانه را نداشته باشند… .
… همینکه دختری شوهر کرد، معاشرین او منحصر به زنها یا خواجهسرایان میشود و زن معقول و نجیب و محترم، کسی است که بیشتر مستوره و محفوظ باشد.
سفرنامه اولیویه، ص ۸۵
«دروویل» درباره نوع پوشش زنان در زمان فتحعلیشاه قاجار مینویسد:
زنان ایرانی در زیر چادر، مهارت عجیبی برای شناساندن خود و شناختن همدیگر دارند. شگفت آنکه وقتی از کنار هم میگذرند، یقین دارند که در شناختن طرف اشتباه نکردهاند؛ اما چه بسا مردانی که از کنار زنان خویش میگذرند، بیآنکه آنها را بشناسند.
سفرنامه دروویل، ص ۸۱
«اوژن فلاندن» که در زمان محمدشاه قاجار به ایران سفر کرده است، در این باره آورده:
زنان ایرانی از منزل، کم خارج میشوند. در کوچهها هم با چادری که سرتاپایشان را مستور میکند، میآیند و غیر ممکن است کسی صورت آنها را ببیند. به روی سر، پارچه سفیدی میاندازند که در مقابل چشمان، چندین شبکه دارد و با آن است که جلوی خود را میبینند. و غیر ممکن است بگذارند چشم نامحرمی به صورتشان افتد. ساق پا را در شلواری گشاد، یا چاقچور مینمایند، کفششان یک نوع پاپوش زرد یا سبزی است که نوکش برگشته و پاشنهاش باریک است.
گاهی در کوچه که مردی نگذرد، روبند را به جهت استنشاق هوا پس میاندازند؛ امّا همینکه مردی، حتی شوهرشان ظاهر شود، دوباره روبند را به روی صورت میاندازند. یک روز که از کنار زنیمیگذشتم و نتوانست به فوریت، روبندش را بزند، شنیدم از این گناهی که مرتکب شده، خودش را سرزنش میکند.
عموم چادرها یک رنگ و به سیاق اروپاییها یک جور میآید. کم میتوان امتیازی بینشان قائل شد؛ اما خود ایرانیان اظهار میدارند برای ما خیلی آسان است که زنان خود را بشناسیم.
سفرنامه اوژن فلاندن، ص ۶۷ و ۶۸ دکتر «ویلز» مینویسد:
نانجیبی و بیشرمی و بیاعتنایی به عفّت و وقار، از نظر زنان ایرانی، عملی مذموم و رفتاری ناشایسته است… تا آنجا که در راه رفتن، صحبت و نگاه هم ملاحظه عفّت و نجابت خودش را دارد و هرگز حاضر به تنزّل کردن از مقام قابل احترام خود نمیگردد.
سفرنامه دکتر ویلز، ص ۳۶۷ و ۳۶۸ «یوشیدا ماساهارو» سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در این باره مینویسد:
زنها چادری به سر میکردند که از سر تا به پایشان را میپوشاند و فقط چشمها از پشت روبند توریای که زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجرهای به بیرون داشت…
در خیابان که به زنهای ایرانی میرسیدیم، آنها چشم از ما برمیگرداندند و رویشان را سخت میگرفتند. در چند ماهی که ما اینجا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زنها را بیحجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت یا زیبا و جوان یا پیر بودن زنها را از روی رنگ و حالت دستهایشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی میکردیم.
سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ص ۱۷۶
«کنت دوگو بینو» نیز در اینباره مشاهدات خود را چنین بیان میکند:
(همه زنها در بیرون خانه) بهطور یکسان خودشان را در چادرهای وال، چیت و به ندرت، ابریشمی به رنگ آبیِ تیره پیچیدهاند که سر تا پایشان را میپوشاند. صورتشان را با قطعهای پارچه سفید که زیرچادر پشتسرشان بسته میشود و از جلو تا روی زمین میافتد، محکم پوشاندهاند که دیدن، و حتی حدس زدن چهرههایشان را غیرممکن میسازد. قسمت جلوی این پارچه، محاذی چشمانشان به طور مشبّک، قلابدوزی شده تا بتوانند از ماورای این روبنده، بیرون را ببینند و نفس بکشند؛ زیر این حجاب آبی تیره – که چادر نامیده میشود و مخصوصاً برای پوشاندن سر تا قوزک پای زنان ساخته شده است – یک شلوار گشاد که وظیفه دامن را انجام میدهد، میپوشند و آن هم فقط در موقع خارج شدن از خانه. زنان که بدینسان، پوشیده و محفوظ شدهاند، سرپاییهای کوچک و پاشنهدار به پا میکنند و برای حفظ تعادل، آنها را به نحوی روی زمین میکشند که به کلّی، عاری از ظرافت میباشد.
سفرنامه کنت دوگوبینو، ص ۴۰۴ «پولاک» هم در سفرنامهاش درباره حجاب زن ایرانی چنین مینویسد:
… هرگاه زنی به کوچه برود یا سوار بر اسب در معیّت نوکرها از شارع (= خیابان) عبور کند، چادری به رنگ آبی نیلی بر سر میکند و آن، پوششی است که تمام بدن، از سر تا به پا در آن پیچیده میشود. در مقابل چهره، پارچهای باریک و بلند به نام روبند آویخته است که در مقابل قسمتی که چشم قرار گرفته، قطعهای بیضی شکل و پنجره پنجره برای دیدن، تعبیه شده است. این نقاب، بخصوص در تابستان گرم، سخت مایه ناراحتی است. به همین دلیل، خانمها گاهگاه ناچار میشوند آن را بردارند. نزاکت و ادب، ایجاب میکند که به هنگام ملاقات با خانمی، چشم را پایین بیندازند…
… زن فقط حق دارد در برابر شوهر و چندتن از نزدیکترین خویشاوندانش که به او محرماند، بدون حجاب ظاهر شود. هرگاه در کوچه، بر اثر تصادف، حجاب زنی از صورتش بیفتد، رسم چنین است که مردی که با او روبهرو است، روی بگرداند تا آن زن دوباره حجاب خود را مرتب کند.
حتی زن پیر گدای کوچه و بازار نیز بدون نقاب دیده نمیشود. زنهای اروپایی که بدون حجاب در خیابانها ظاهر بشوند، خود، موجب تحریک حس کنجکاوی عمومی میشوند و حتی مردم بر آنها دل میسوزانند.
سفرنامه پولاک، ص ۱۱۵ – ۱۱۷ «کلود انه» که در زمان مظفّرالدین شاه قاجار، در ایران بهسر میبرده است مینویسد:
به طور طبیعی و بنابر عادت یک مرد اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال توجّه بیشتری نگاه میکردم. البته فقط نگاه میکردم، بیآنکه چیزی ببینم! به نظر من، زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقیّد به حجاباند و با دقّت و وسواس، قد و بالا و چهره خود را میپوشانند. وقتی از منزل خارج میشوند، سرتاپای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچهای بالنسبه لطیف، امّا بیهیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است، میپیچند. این چادر، در قسمت بالا، یعنی در محلی که معمولاً صورت قرار دارد، از هم باز میشود.
امّا زن ایرانی، دوست ندارد حتی چشمان خود را به کسی نشان دهد و به همین جهت نیز در جلوی چهره خویش، دستمال بلند سفیدی که بالای آن مشبّک است، میآویزد… بدینگونه است که شما در کوچه و بازار، زنان معدودی را مشاهده میکنید، درحالیکه خود را در چادر سیاه پیچیدهاند و روبندی سفید بر چهره آویختهاند، به راه خود میروند. این زنان، زشتاند یا زیبا و پیرند یا جوان، معلوم نیست. این معمای پیچیده در پرده در برخورد اوّل، نوعی خشم آمیخته با کنجاوی، در مردان اروپایی به وجود میآورد.
… برخلاف آنچه ظاهر پوشیده در حجاب زنان ایرانی نشان میدهد، چنین به نظر میرسد که همین زنان در زندگی خود از آزادی زیادی برخوردارند. بیشتر آنها هر وقت دلشان بخواهد و بیآنکه کسی همراهشان باشد، از خانه خارج میشوند.
گلهای سرخ اصفهان، ص ۱۶۲ – ۱۶۴ «کلود انه» اوضاع زنان را در زمان احمدشاه قاجار، اینگونه ترسیم میکند:
زنان جامعه ایران را نه در روز میشود دید و نه در شب. وقتی هم که از خانه بیرون میآیند، در کالسکه و درشکههای سربسته و همراه با خواجهها هستند و در خانه نیز فقط شوهر و پدر و برادرشان را ملاقات میکنند، همین و بس!
اوراق ایرانی، ص ۲۲ «بلوشر» درباره حجاب زنان در آغاز حکومت رضاشاه و پیش از آنکه وی دستور کشف حجاب را بدهد، مینویسد:
همنشینی و معاشرت با ایرانیها این نقیصه را داشت که زنانشان خانهنشین بودند. زنان، هنوز چادرهای خود را بر سر داشتند… چادر پوششی است اغلب به رنگ سیاه که سراسر بدن و سرانجام، قسمت اعظم صورت را نیز از نگاه مردان، پوشیده میدارد.
… تنها و تنها یک زن بود که جرئت میکرد در ضیافتهای شام سفارتخانهها بدون چادر حاضر شود و آن هم فقط مشروط به اینکه منحصراً اروپاییها شرکت داشته باشند. و از ایرانیان دعوتی به عمل نیاید. این زن، خانم ناصرالملوک (بیوه نایب السلطنه پیشین کشور) بود.
… بسیاری از زنان آلمانی نیز که شوهر ایرانی داشتند، در خیلی از موارد نمیتوانستند از چادر چشم بپوشند.
خانمها منحصراً با یکدیگر نشست و برخاست داشتند و در این مهمانیهای کاملاً زنانه، گاه و بیگاه، همسران دیپلماتها را نیز دعوت میکردند. بدین طریق بود که همسر من برای عروسی به خانه رئیس الوزرای پیشین (وثوق الدوله) رفت که در آن مراسم از مردان، فقط داماد و ملّای جاری کننده صیغه عقد، حضور داشتند و بس.
داماد و عروس که پیش از آن یکدیگر را ندیده بودند، مقابل پردهای که مرد روحانی را از آنان جدا میکرد، نشسته بودند؛ اما آئینه کوچکی چنان در آنجا تعبیه شده بود که این دو اقلاً ضمن اجرای مراسم بتوانند برای اولینبار، در زندگی، گوشه چشمی به یکدیگر بیندازند… هنگامیکه همسر من بعد از آن به سهم خود، خانم وثوقالدوله را به نزد خود دعوت کرد، ناگزیر بود اطمینان بدهد که در به روی من بسته است و من نخواهم توانست جلسه مهمانی را زیرنظر داشته باشم.
سفرنامه بلوشر، ص ۲۰۷ «هنری موزر» که در دروه ناصرالدین شاه قاجار از ایران دیدن کرده بود، درباره حجاب زنان مینویسد:
یحتمل، مطالعه کنندگان این سیاحتنامه، مرا مذمّت مینمایند که در روایات خود از زنهای ایران چندان ننوشتهام. این فقره، صحت دارد؛ ولی از چیزی که شخص ندیده و نمیداند، چگونه صحبت نماید؟
در ترکستان و ایران، زنها به قدری مخفی هستند که ممکن نیست آنها را دید و دسترسی به آنها نمیتوان داشت و حتی از آنها هرگز صحبت نمیشود.
از شخص بخارایی میتوان پرسید که حالتِ پسر و اسب و خروسک تو چگونه است؛ ولی نباید هرگز به صرافت افتاد که از زوجه او احوالپرسی کرد. این فقره، هم با ادب منافات دارد و هم برخلاف مذهب است. وضع زن در صفحات مشرق زمین، به کلّی مختلف است از وضع زنهای مغرب زمین.
در ایران، (زنها) سواره یا در کالسکه در کوچه میروند و خواجهها در اطراف آنها هستند و اقتضای ادب این است که به محض ملاقات آنها سر خود را برگرداند. با این حالت که همیشه وضع آنها به این طور است، چگونه میتوان از احوال آنها شرح داد و چیزی گفت که شخص ملتفت نیست؟
بدینسان «هنری موزر» از اینکه نتوانسته سیمای یک زن ایرانی را ببیند، سخت متأسف است. لیک در همین رابطه، حکایتی از یک مهندس فرانسوی به نام «بارون دو» – که سالها در ایران مقیم بوده – ذکر میکند. وی مینویسد:
وقتی که این مهندس (= بارون دو) جوان بود، راهی برای دولت ایران، احداث مینمود. چون راه، قطع شده بود، مسافرین که میخواستند به زیارتگاه بروند، مجبور بودند که راه را دور زده و به این واسطه، مسافت کلّی طی کنند. حینی که او مواظب عملجات بود، یک نفر غلام، او را دعوت نمود که نزدیک کالسکهای که اشخاص کثیر همراه (آن) بودند، بیاید. در کالسکه یک نفر زن ایرانی بود که به تسلّط، حکم نمود که باید از این معبر بگذرد. و از حکم او معلوم بود که از زنهای اندرون پادشاه است.
بارون مزبور به کمال ادب جواب داد که: «هیچکس را نمیتوانم در باب عبور از اینجا استثنا نمایم». آن زن که روبند انداخته بود، به او گفت: «پیش بیا، من دختر پادشاه ایران (= ناصرالدین شاه )هستم. تو هیچوقت شاهزاده خانم ایرانی ندیدهای». و روبند خود را بلند کرده و گفت: «اگر تو واقعاً فرانسوی هستی، من خواهم عبور نمود». بعد روبند خود را پایین انداخت. بارون مزبور به قدر یک لحظه، مفتون شده و به عملجات حکم نمود که کالسکه را در وقت عبور از محل خطرناک، نگاه دارند و خود او در درب کالسکه، همراه میرفت.
اجر بارون مزبور در ازای این زحمت، تعارفی بود که آن شاهزاده خانم به طور لطف با دست خود نمود، و بارون، هیچوقت این تفضیل را در مدت زندگی خود فراموش نخواهد کرد.
سفرنامه ترکستان و ایران، ص ۲۶۵ و ۲۶۷
«پیر لوتی» که در زمان مظفّرالدین شاه قاجار به شیراز رفته و سخت از مشاهده زنانِ کاملاً پوشیده و با حجاب، ناراضی بود، همواره آرزوی آن را داشت که روزی یک زن ایرانی بدون چادر را ببیند. از اینرو، روزی با دیدن مقداری لباس شسته بر روی بند یک پشت بام منزل، با خود اندیشید که حتماً تا شب نشده، خانم خانه برای برداشتن آنها به پشت بام میآید و بدین سان او موفّق به دیدنش میگردد. پیر لوتی در ادامه مینویسد:
(تا اینکه) خادم من با شتاب و با حال مخصوص، وارد اتاق شده، گفت: «خانم روی پشت بام است و آمده است جورابهای سبز خود را ببرد». من با عجله دنبال او میروم. سرانجام خانم، آنجاست و از پشت سر خیلی جاذب و فریبنده است. خود را در لباس چیت و موهایش را با پارچه ابریشمی، مستور داشته است. سرانجام سر خود را برمیگرداند و گویا با چشمان حیلهگر خود به ما چنین میگوید: همسایهها بیخود زحمت نکشید. این خانم پیرزنی است هفتاد ساله. دندانهایش همه ریخته و کُلفَت پیر خانه است.
واقعاً ما چه اندازه سادهلوحیم که تصوّر میکنیم خانم زیبایی روی پشتبام میآید تا در معرض خطر دیده شدن قرار گیرد!
بهسوی اصفهان، ص ۸۳ «پیر لوتی» در آرزوی نابهجای دیدن زنان ایرانی بدون چادر، در اصفهان، در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار، سرانجام به حلیه متوسل میشود. خودش شرح ماجرا را چنین مینویسد:
شخص کفش فروشی (در اصفهان) به من قول داده است که در مقابل گرفتن مبلغی پول، مرا از دیوار بالا برد و سه نفر از زنهای اصفهان را به من نشان دهد. از اینرو، با هم از روی قطعههای دیواری بالا میرویم تا در باغی که امروز، زنها مشغول چیدن گل هستند، از سوراخی نگاه کرده، آنها را ببینیم. سه نفر در آن باغ هستند و قیچیهای بزرگی در دست دارند و با آنها گلها را چیده، در سبدها جای میدهند و ناچار، این گلها را برای تهیه عطر و گلاب میخواهند…
این سه نفر زن، رنگشان پریده و کمی چاقتر از معمولاند؛ ولی با این وصف، خالی از زیبایی نیستند و از چشمانشان سادگی قدیمی هویداست.
چارقدهای زرد و پولکدار، گیسوان آنها را پوشانده، لباس دراز برتن دارند…
تمام این لباسها در ظاهر به نظر میرسد از ابریشم، بافته شده باشند و گلدوزی و قلابدوزی آنها مانند زمان شاه عباس است. راهنمای من اطمینان میدهد که این خانمها از طبقاتِ برجستهاند.
بهسوی اصفهان، ص ۱۹۴ و ۱۹۵ منبع :کتاب زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، نوشته میترا مهرآبادی.
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
در روزگار ما اندیشه های باطل مادی و سرمایه داری، با روی آوردن به معنویت و دین، فضایی از دین داری و معنویت ورزی را ایجاد کرده اند تا در پوشش آن، هوس های ناپاک خود را توجیه نموده و آرزوهای ناروای خویش را برآورند، که به این ترتیب، عرصه گسترده ای از نبرد میان حق و باطل را گشوده اند؛ نبردی که صحنه رویارویی ارزش ها و اعتقادات بوده و پیروزی در آن، حفظ کردن یا تغییر دادن باورها و ارزش هاست.
قرآن می فرماید: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ.شاید یک تفسیر این آیه این باشد که با همان ابزاری که به جنگ شما می آیند باید به جنگ دشمنان اسلام رفت. لذا پاسخ تهدید نرم، مقابله نرم است. پاسخ مبارزه علمی، مبارزه علمی است.
باز در قرآن آمده: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ .این آیه به این مساله اشاره دارد که ما می بایست از تمامی ظرفیتهای ممکن خود در جنگ نرم بهره جوییم.برای مقابله با جنگ نرم ، باید از قدرت نرم استفاده کرد و راهبرد دشمنان را از صحنه خارج کرد .
راهبردهایی را باید از صحنه خارج کرد که با تحقق آنها دشمن تلاش می کند مشروعیت نظام دین مبتنی بر ولایت فقیه را از بین ببرد .
ما محبین صادق الائمه علیه السلام در راستای جنگ نرم و عمل به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و مقابله با تهاجمات فرهنگی که ایمان مسلمین را نشانه رفته است و سعی در تخریب عقاید و افکارمان دارد در فضای مجازی سایت ام فروه سلام الله علیهارا در سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیه السلام شهرستان رفسنجان (دارالصادقیون) ،راه اندازی نموده ایم.که وظیفه خود را در قبال احیای اندیشه های والای اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ ارزش ها و دفاع از مبانی فکری انقلاب واسلام انجام داده و مطالبی سودمند برای کسانی که جویای حقیقت هستند ارائه نماییم. امید است که اگر بزرگواران از ما لغزشی دیدند به دیده اغماض در ننگرند و از سر بزرگواری از راهنمایی خود داری ننمایند فاستبقوالله الخیرات الی الله مرجعکم”
آدرس:استان کرمان ، شهرستان رفسنجان،
حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق،
شورای مرکزی انجمن محبین صادق الائمه علیه السلام
احمد تقی نژاد
طبقه بندی موضوعی
- مجموعه تازه های نامزدی، عقد و ازدواج (۱۴۸)
- مجموعه رازهای موفقیت در زناشویی (۵۵۸)
- مجموعه: دانستنیهای قبل از ازدواج (۷۸۸)
- مجموعه : روانشناسی زناشویی (۱۱۸)
- مجموعه: مشاوره خانواده (۱۲۴)
- مجموعه سفارشات حجاب (۱۰۸)
- مجموعه دوران سالمندی (۴۶)
- مجموعه تعلیم و تربیت (۱۱۴)
- مجموعه رفتار کودکان و والدین (۱۲۴)
- مجموعه فضایل اخلاقی (۴۷)
- مجموعه رذایل اخلاقی (۶۸)
- مجموعه اعمال مستحبی و عبادات (۳۵)
- مجموعه طب الائمه و مجله سلامت (۱۶۵)
- مجموعه: داستان و حکایت (۲۶۵)
- مجموعه : پرسمان (۷۰)
- مجموعه: مطالب گوناگون (۵۹)
- مجموعه :گزارش محافل مذهبی (۵)
- صفحه مشکلات (۳)
بایگانی
- مرداد ۱۳۹۸ (۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱)
- بهمن ۱۳۹۷ (۴)
- دی ۱۳۹۷ (۹)
- آبان ۱۳۹۷ (۱)
- مهر ۱۳۹۷ (۱)
- شهریور ۱۳۹۷ (۴)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱)
- خرداد ۱۳۹۷ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۴)
- فروردين ۱۳۹۷ (۷)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۱)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱۹)
- دی ۱۳۹۶ (۲۴)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۶ (۹)
- مهر ۱۳۹۶ (۷)
- شهریور ۱۳۹۶ (۲۲)
- مرداد ۱۳۹۶ (۲۷)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۵۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۶۲)
- فروردين ۱۳۹۶ (۵۲)
- اسفند ۱۳۹۵ (۲۶)
- بهمن ۱۳۹۵ (۴۲)
- دی ۱۳۹۵ (۸۶)
- آذر ۱۳۹۵ (۱۴۱)
- آبان ۱۳۹۵ (۱۱۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۶۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱۶۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲۱۰)
- تیر ۱۳۹۵ (۳۰۵)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۶۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۵۶)
- فروردين ۱۳۹۵ (۹۶)
- اسفند ۱۳۹۴ (۵۲)
- بهمن ۱۳۹۴ (۶۱)
- دی ۱۳۹۴ (۶۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۵۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۶۶)
- مهر ۱۳۹۴ (۲۲۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲۱۲)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱)
کلمات کلیدی
آخرين مطالب
-
-
روش صحبت کردن صحیح با شوهر
يكشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۸ -
آبروی همسرتان را حفظ کنید!
شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۸ -
تزئین ماشین عروس به یاد شهدای دفاع مقدس
چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۸ -
خانمها مراقب گوشهگیری و انزوای همسران خود باشند
جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸ -
علت تنوع طلبی مردان در چیست؟
يكشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ -
با همسر دروغگو چه کنیم؟
دوشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ -
رمزگشایی از زندگی زوجهای موفق
شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ -
مراقب همسرتان باشید !
شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ -
رﻭﯼ ﺍﻋﺼﺎب شوهرتون ﺭﺍﻩ ﻧﺮید
جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷
پربحث ترين ها
-
-
شکست حرمتها با ازدواج موقت
نظرات: ۷۸ -
زندگینامه ام فروه سلام الله علیها
نظرات: ۲۸ -
نکات کنکوری روز خواستگاری
نظرات: ۹ -
ویژگی های زن خوب برای ازدواج
نظرات: ۸ -
سوالاتی در مورد ازدواج موقت.
نظرات: ۸ -
ثواب ازدواج موقت
نظرات: ۷ -
اس ام اس های ایام فاطمیه
نظرات: ۶ -
-
چطور به روابط نامشروع نه بگویید؟
نظرات: ۶
محبوب ترين ها
-
۴۶۵۳ -
۱۰۰۴ -
۱۵۴۳ -
۱۴۳۱ -
۱۲۹۰ -
۱۴۷۲ -
۱۱۸۷ -
۱۳۰۹ -
۱۳۹۰ -
۱۵۶۴
پربازديدها
-
۳۴۰۶۳ -
۲۶۲۸۱ -
۱۶۹۸۸ -
۱۲۹۷۶ -
۱۱۸۲۷ -
۱۹۶۰۱ -
۲۰۰۹۴ -
۱۹۸۲۹ -
۱۵۰۷۰ -
۵۷۲۰