تصاوير منتخب

۰

جبران گناه

مجموعه فضایل اخلاقی

جبران گناه

( توبه فوری واجب )

توبه از گناهان چه کبیره و چه صغیره به اتفاق جمیع علماء و به حکم عقل واجب و فوری است، چنانچه محقق طبرسی در تجرید الکلام و علامه حلی در شرح آن فرموده اند که به توبه فوری ضرر دفع می شود و دفع ضرر هم عقلاً واجب است پس توبه به حکم عقل واجبست و در قرآن سوره نور آیه سی و یک می فرماید: توبه کنید، و همه شما بسوی خداوند رجوع کنید، باشد که رستگار شوید و نیز در آیه هشت سوره تحریم می فرماید: ای کسانی که به خدا ایمان آورده اید توبه کنید و به خدا رجوع نمائید، توبه خالص (فقط برای رضای خدا) امید است پروردگار شما، گناهانتان را تلافی فرماید.
مرحوم شیخ بهائی رضوان اللَّه تعالی علیه در شرح اربعین فرموده شکی در وجوب فوری توبه نیست، زیرا گناهان مانند سمهایی هستند که به بدن انسان ضرر می رسانند و همچنانکه خورنده سم واجب است در معالجه عجله و شتاب کند تا به هلاکت نرسد و از بین نرود، شخص گنه کار هم همینطور است واجب است بر او که هرچه زودتر گناه را ترک کند و سریع توبه نماید تا دینش ضایع نگردد و گنه کاری که در توبه مسامحه کند و به وقت دیگر تأخیر اندازد بین دو خطر بزرگ خود را قرار داده است که اگر از یکی سالم بماند به دیگری مبتلا خواهد شد:
اوّل: رسیدن مرگهای ناگهانی به طوری که از خواب غفلت بیدار نشود مگر مرگ خود را ناگهان ببیند چنانچه قرآن مجید در سوره اعراف آیه نود و پنج می فرماید: آیا در امانند اهل قریه ها که مرگ ایشان را بگیرد در حالی که خوابیده اند. که در آن حال باب توبه مسدود و یکساعت مهلت می خواهد ولی اجابت نمی شود. چنانچه در سوره منافقون آیه 10 و 11 می فرماید:
«انفاق کنید از دارائی خود پیش از اینکه مرگ یکی از شما برسد بگوید پرودگارا مرگ مرا به تاخیر انداز به مدت کمی تا تدارک گذشته کنم و هیچگاه خداوند مرگ کسی را هنگام رسیدنش به تأخیر نخواهد انداخت».
در تفسیر این آیه شریفه گفته شده که شخص محتضر به ملک الموت می گوید یک روز مرا مهلت بده تا از گناهان خود توبه کنم و برای سفر آخرتم توشه ای تدارک کنم می گوید روزهای عمرت به سر آمد، گوید یک ساعت مرا مهلت بده می گوید ساعتهای عمرت تمام شد پس باب توبه بر او بسته می شود و روح از بدنش خارج می گردد با هزاران حسرت و ندامت بر عمر گذشته اش و گاهی می شود که در آن حال اصل ایمان هم به خطر می افتد.
دوّم: آنکه بواسطه پاک نکردن آلودگی خود از گناه (بوسیله توبه)، تاریکی و تیرگی گناهان بر دل زیاد می شود تا به حدی چرک و طبع می رسد که دیگر قابل پاک شدن نیست زیرا هر گناهی که شخص می کند ظلمتی در دلش پیدا می شود مانند نفسی که به آینه دمیده می شود، چطور زلال بودنش را از دست مَی دهد وتیره و تار می شود.
هرگاه ظلمت گناهان بر قلب زیاد شد دین (چرک) می شود و کم کم بر اثر ماندن چرک جرم می گیرد و چرکها زیاد می گردد و طبع می شود، یعنی مهر بر او زده می شود و بسته می گردد و بطوری که هیچ حقی را دیگر نمی فهمد ونمی پذیرد؛ بر اثر زیاد شدن زنگ و جرم دیگر قابلیت صیقلی شدن نخواهد بود.
گر آئینه از آه گردد سیاه
شود روشن آئینه دل ز آه
بترس از گناهان خویش ای نفس
که روز قیامت نترسی ز کس
بله چنین قلبی در روایت قلب منکوس و قلب اسود نامیده شده است آقا حضرت باقر (ع) می فرماید هیچ چیز برای قلب زیانبخش تر از گناه نیست ، هر وقت قلب در ظلمت گناهی واقع بشود آن ظلمت با اوست تا تاریکی تمام قلبش را می گیرد تا اینکه بالایش پائین می شود یعنی این قلب وارانه و از حق منحرف می گردد.
در روایت دیگر می فرماید:
«لَمْ یَرْجَ صاحِبه اِلی خیرٍ ابداً». صاحبش دیگر به هیچ خیری بر نمی گردد و این دلیل بر آن است که صاحب چنین قلبی از گناهان خود دست بردار نیست و از آن توبه نمی کند اگر به زبانش بگوید توبه کردم حرفیست که به زبانش جاری شده و دلش با آن همراه نیست و حقیقتی در کار نیست و اثری برای آن نخواهد بود، چنانچه اگر شخصی به زبان بگوید لباسم را شُستم هیچگاه با این حرف لباسش پاک نمی گردد و گاهی چنین شخص به قدری در امر دین بی مبالات می شود که اصل ایمانش در خطر و بالاخره عاقبت به شر می گردد.
طریقی بدست آور صلحی بجوی
شفیعی بر انگیز و عذری بگوی
به یک لحظه صورت نبیند امان
چو پیمانه پرشد به دور زمان
فراشو چو بینی در صلح باز
که ناگه در توبه گردد فراز
برو گرد ذلت زدامن بشوی
که ناگه زبالا ببندند جوی

 ( توبه نصوح در قرآن )

آقا امام صادق (ع) در تفسیر، واژه نصوح را چنین فرموده:
«هَوَ الذَّنْبُ الذّی لایَعُودُ فیهِ اَبَداً».
آن گناهی است که بنده هرگز به آن باز نگردد.(24)
آقا امام هادی (ع) در معنی نصوح فرمود:
«اَنْ یَکُونَ الباطِنَ کالطَّاهِر وَ اَفضَلُ مِنْ ذلِک».
توبه نصوح آن توبه ایست که باطن انسان مانند ظاهر و بهتر از ظاهر باشد.(25)
رسول خدا (ص) در معنی نصوح فرمود:
«اَنْ یَتُوبَ التَّائبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فی ذَنبٍ کَما لایَعُودُ الْلَّبَنَ اِلَی الضَّرْع».
توبه کننده هرگز به گناه باز نمی گردد چنانچه شیر به پستان باز نمی گردد.(26)
مرحوم علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه در شرح کافی در معنی توبه نصوح چند وجه از مفسرین نقل نموده.
1 - توبه خالص و پاک برای رضای خدا یعنی فقط به منظور مخالفت امر خدا از گناه پشیمان شده باشد نه از ترس جهنم یا طمع به بهشت باشد (زیرا پشیمانی از گناه برای ترس از دوزخ توبه نیست.)
2 - توبه اندرز بخش که مردم را بمانند خود تشویق کند یعنی حال او در توبه طوری باشد که آثار توبه او را ببینند و به توبه مایل شوند و با این عمل خود دیگران را نصیحت کرده و به توبه کردن دلالت و راهنمائی نموده یا اینکه توبه اندرز کننده صاحبش باشد یعنی گذشته خود را اصلاح نماید و از هر گونه گناه کنده شود و تا آخر عمر پیرامون هیچ گناهی نرود.
3 - توبه رفو کننده (از نصاحت بمعنی خیاطت باشد) یعنی توبه ای که بوسیله آن هرچه از پرده دیانت پاره شده است دوخته شود و توبه کننده را با اولیاء خدا و دوستان او به هم گرد آورد.
4 - نصوح صفت توبه کننده می باشد یعنی توبه شخص که نصیحت کننده خودش باشد به آن توبه به این معنی که بر وجه کامل توبه کند که تمام آثار گناه را از دل ریشه کن سازد به وسیله اینکه خود را در توبه ریاضت آب کند (یعنی با ریاضت هر گناهی که با بدن کرده و گوشت بدنش از گناه روئیده آب کند) و تیرگی گناهان را از آن بزداید و به پرتو حسناتش بیارآید.
الهی چه سازم پناهی ندارم
به جز توبه و گریه راهی ندارم
زهر سو گرفته مرا خوف و خشیت
به جز غصّه و غم سپاهی ندارم
بری هستم از کفر و از شرک و طغیان
به جز ذات پاکت پناهی ندارم
زکردار بد رفته بس آبرویم
به نزد تو جز روسیاهی ندارم
به آتش همه سوخته خرمن من
به بستان عمرم گیاهی ندارم
زافعال خود آنقدر شرمسارم
که نزد کسی عزّوجاهی ندارم

( جبران گناه )

یکی از ارکان مهمّ توبه، جبران گناه است که موجب شُستن آثار گناه شده و بطور کلی انسان را از رسوبات گناه می رهاند. از این جبران در اسلام به عنوان (کفّارات و تکفیر) پوشاندن و پاک کردن یاد می شود. تکفیر در مقابل احباط است، احباط آنست که انسان با ارتکاب گناه بزرگی، کارهای نیک خود را پوچ و بی اثر کند ولی تکفیر یعنی انسان با جبران گناه آثار گناهان سابق را به طور کلی از چهره جان خود بزداید به عبارت روشنتر و واضحتر توبه دارای دو مرحله است:
1 - قطع و ترک گناه (پاکسازی).
2 - تقویت جان با اعمال نیک (بهسازی).
مانند کسی که مبتلای به بیماری تب است که درمان او دارای دو بُعد است:
1 - خوردن داروی قطع کننده تب.
2 - خوردن داروهای نیروبخش.
تا آثار و ضایعات بیماری مانند ضعف را از بین ببرد و توبه کننده هم چون مبتلا به بیماری گناه بوده راه درمانش همچنانکه گفتیم دو مرحله دارد:
اوّل: باید داروی ضد گناه یا ترک تمام گناهان را استفاده کند و خودش را از همه معاصی پاک کند (پاکسازی نماید).
دوّم: باید داروی نیروبخش و تقویت جان را با اعمال نیک و خوب جبران کند و جبران گناهان گاهی به مرحله ای می رسد که گناهان سابق را تبدیل به نیکیها و حسنات می کند یعنی نه تنها آثار گناه را از لوح دل می شوید، بلکه آثار درخشان کارهای نیک را جایگزین آن می نماید. به عنوان مثال اگر کسی مدتها پدر و مادرش را می آزارده و اکنون توبه نموده تنها قطع آزار کافی نیست بلکه باید با شیرینی محبتهای بی دریغ خود، تلخیهای دوران آزار را جبران نماید.
خداوند می فرماید:
«وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیّئَة».(27)
عاقلان کسانی هستند که با کارهای نیک و شایسته و خوب و حسنه کارهای ناشایسته و بدو سیئات را از بین می برند.
«یُبَدِّلُ اللَّه سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»(28)
کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد. خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل می کند.
«... اِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَیّئات»(29)
بدرستی که حسنات و خوبیها، سیئات و بدی ها را بر طرف می سازد.
در آیه 31 سوره نساء می فرماید:
«اگر از گناهان کبیره ای که از آن نهی شده اید اجتناب کنید از گناهان شما روپوشی می کنیم».
در آیه 7 سوره عنکبوت می خوانیم: «آن کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند قطعاً از گناهانشان روپوشی می کنیم».
منظور از گناه را روپوشی می کنیم یعنی گناهان را محو و آثاری از آن باقی نمی گذاریم.
در سوره آل عمران آیه 195 می خوانیم:
«آنهائی که در راه خدا هجرت کردند و از خانه های خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، سوگند یاد می کنم که گناهان آنها را می پوشانیم».
حضرت رسول (ص) می فرماید:
«اتَّقِ اللَّهَ حَیثُ کُنْتَ، و خالِقِ النَّاس بِخُلْقٍ حَسَن وَاِذا عَمِلْتَ سَیّئَةً فَاعْمَلْ وحَسَنَةً تَمْحُوها».(30)
در هر جا هستی از خدا بترس و با مردم با اخلاق خوب برخورد کن و هرگاه گناهی کردی کار نیکی بعد از آن انجام بده که آن گناه را محو می کند.
«.... مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فِی السِّرِّ وَمَنْ عَمِلَ سَیْئَةً فِی الْعَلانِیَةِ فَلْیَعْمَلْ حَسَنَةً فِی الْعَلانِیَةِ».(31)
کسی که در پنهانی گناه کند، پس در پنهانی کار نیکی انجام دهد و کسی که در آشکار گناه کرد پس آشکا را کار نیک انجام دهد.
همچنین امام باقر (ع) فرمود:
«هرگاه نشانه های توبه، از توبه کننده آشکار نگشت، اوتوبه کننده حقیقی نیست (و آشکار شدن نشانه های توبه اینستکه) آنها را که ادعای حقی بر او دارند راضی کند، نمازهای قضا شده اش را اعاده نماید، در برابر مؤمنان متواضع باشد و خود را از طغیان هوسهای نفسانی حفظ نماید...»(32)
آقا امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
«ثَمَرَةُ التَّوْبَةِ اِسْتِدْراکُ فَوارِطِ النَّفْسِ».(33)
میوه و آثار توبه جبران ضایعات نفس است.
امام باقر (ع) فرمود:
«ما اَحْسَنَ الْحَسَناتِ بَعْدَ السَّیْئاتِ».(34)
چقدر کارهای شایسته و خوب، بعد از گناهان ، شایسته و زیباست.
شخصی از حضرت رسول (ص) پرسید:
کفاره گناه غیبت چیست؟
حضرت فرمود: «تَسْتَغْفِرْ لِمَنْ اِعْتَبَتهُ».
برای کسی که او را غیبت کردی از خدا طلب مغفرت و آمرزش کن.(35)
امام کاظم (ع) فرمود:
از کفّارات گناه بزرگ، پناه دادن به انسان پریشان و گرفتار و زدودن اندوهگین از اندوهگین و غمناک است.(36)
امام باقر (ع) فرمود:
چهار خصلت است که اگر کسی دارای آن باشد، هر چند از سر تا قدمش را گناه فراگرفته باشد، خداوند متعال آن گناهان را به نیکی تبدیل می کند:
1 - راستگوئی. 2 - حیاء. 3 - خوش اخلاقی. 4 - شکر خدا.
پیامبر (ص) فرمود: بعضی از گناهان است که نماز و صدقه آنها را جبران نخواهد کرد شخصی پرسید: پس جبران آنها کدام عمل است؟
آن حضرت فرمود: تحمل رنج و اندوه در تحصیل معاش زندگی «اَلْهُمُومُ فی طَلَبِ الْمَعیشَةِ»(37)
شخصی به حضور رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد:
گناهانم بسیار شده اند و اعمال نیکم اندک است. حضرت فرمود: سجده های بسیار (یا طولانی) بجا آور؛ چرا که سجده گناهان را آنچنان میریزد که باد برگهای درخت را می ریزد.(38)
من آن بنده روسیاه توام
زجرم و گنه عذر خواه توام
که بر فضل و عفو تو دل بسته ام
زالطاف غیر تو بگسسته ام
گذشته خطا بوده است کار من
نبوده به شان تو رفتار من
زافعال زشتم به نزدت خجل
ز رسوائیم گشته ام منفعل
بپوشان عیوبم به ستاریت
ببخشاگناهم به غفاریت
به جهل و به کردار زشتم مگیر
به عجزونیازم مرا دست گیر

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی