تصاوير منتخب

۰

رابطه غیرت با تربیت فرزند

مجموعه تعلیم و تربیت

رابطه غیرت با تربیت فرزند

غیرت از مباحثی است که برای تمامی افراد جامعه بخصوص جامعه متدینین مورد احتیاج است، می ‏توان گفت بسیاری از مفاسد در جوامع انسانی بر محور کم‏رنگ شدن بحث غیرت است. غیرت حالتی است مربوط به روح که از حبّ به شیء نشأت گرفته است و این موجب می‏ شود که انسان کوشش کند، آن شیء را که حفظ او عقلاً و شرعاً لازم است، حفظ کند.

 

انواع غیرت‏ ها از نظر ریشه‏ حبّ

 

غیرت از حب (دوست داشتن) سر چشمه می گیرد و می توان حب که امری است در سه بخش بررسی کرد:

 

۱- حبّ حیوانی: که بسیاری از حیوانات هم این را دارند و از این هم غیرت نشأت می‏ گیرد، که می‏ شود غیرت حیوانی. حبّ، حیوانی است، غیرت هم غیرت حیوانی می‏ شود. دیده‏ اید که حیوانات نسبت به حفظ و حراست از فرزندان خودشان، چه می کنند؛ ما حتی در بعضی روایاتمان هم داریم که وقتی می‏ خواهند ما را نکوهش کنند، می ‏گویند بروید از خروس غیرت را یاد بگیرید. خروس نسبت به همسرداری ‏اش غیرتمند است ودر جایی هم داریم حیواناتی که نسبت به جفت خود بی غیرت هستند.

 

۲حبّ انسانی. یک سنخ از  امور در درون انسان است که آمیخته با وجود او است و من(آیت الله تهرانی ره) از آن تعبیر کردم به عقل عملی. خوبی و بدی نسبت به یک نوع از اعمال که ربطی به دین هم ندارد. مثل اینکه ظلم بد است، عدل خوب است. که اینها در ارتباط با آن حبّ انسانی است که انسان عدل را دوست می ‏دارد، امانت داری را دوست می ‏دارد و… از آن طرف، یک سنخ مسائل قبیح است. آنهایی را که حَسَن است دوست می ‏دارد، و از آنهایی که قبیح است بد‏ش می‏آیددر اینجا هم غیرت انسانی مطرح می‏ شود. نسبت به آن اموری که دوست می‏ دارد و حَسَن است، باید غیور باشد. یعنی آن را حفظ کند. این از امور فطری انسان است. نزد عقل من حَسَن است و حفظ آن هم لازم است؛ کاری نکنم که این امور آمیخته به وجود من از بین برود.

 

 

۳- حب مربوط به بعُد معنوی انسان. حبّی که در ارتباط با بُعد دیگری از وجود انسان است، وآن دلبستگی به ماوراء طبیعت و دلبستگی به خداوند است. غیرتی که از این حب نشات می گیرد اسمش را می‏ گذاریم غیرت دینی؛ حفظ دین. ما این سه گونه حبّ را داریم، سه گونه هم غیرت داریم.

 

خانواده و فرزند دنباله وجودی انسان است

 

اولین محیط که قوی‏ترین پیوند ها و قوی‏ترین حب ها در آنجا هست، پیوند خانوادگی و ارتباط میان پدر، مادر، خواهر و برادر است. انسان زمانی که از این عالم می‏ رود، انقطاع کلّی ندارد. فرزند دنباله وجودی و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است. اما این به چه لحاظ است؟ به این است که فرزند برای والدین مفید است. با وجود فرزند انگار که هنوز از این نشئه نرفته است و چه بسا بتواند با همین ادامه وجودش، از او بهره بگیرد. اولاد، ادامه هستی پدر و مادر در این نشئه(دنیا) است.

 

بقاء انسان به تربیت صحیح فرزند است

 

انسان نباید ادامه وجودش را منقطع کند و از بین ببرد. هیچ کسی نمی ‏خواهد از بین برود. آدم بقا می‏ خواهد نه فنا. از آن طرف هم انسان هیچ‏گاه نباید در امانت خیانت کند. اینها چیزهایی است که جزء فطرت ما است، فطرت می‏ گوید که خیانت قبیح است، یا این تعبیر که فرزند میراث الهی است، نباید انسان ارثیّه را به هدر بدهد. این تعبیرها را انسان خیلی خوب ادراک می‏ کند. راه عدم انقطاع و راه اینکه انسان خیانت نکند، راه اینکه میراث را به هدر ندهد چیست؟ راه آن ادب و تربیت است.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: « خَیرُ ما ورَّثَ الآباءُ اَلأَبناء اَلأَدَب، بهترین چیزی که پدر برای فرزند به ارث می‏ گذارد ، از خودش باقی می‏ گذارد، همان تربیت اوست.» ارثیّه در مال نیست، چرا؟ چون رابطه آن با انسان اعتباری است. تو که رفتی دیگر تو مالک نیستی! وقتی مُردی، دیگر تمام شد، برو آنجا هرچه می‏ خواهی دست و پا بزن.

 

غیرت مومن در تربیت فرزند است

 

اشتغال اصلی والدین باید تربیت فرزند باشد نه تأمین مادّی او! لذا ما درمعارفمان داریم که بیش‏ترین سعی و کوششتان را برای مسائل مادی خانواده نگذارید! بلکه از این طرف بیش‏ترین هَمِّ تو، تربیت او باشد. چون او ادامه وجود تو است، بقاء تو به بقاء انسانیّت و معنویّت اوست نه حیوانیّت او. اگر او از بُعد انسانی­ اش تربیت بشود، از نظر بُعد معنوی­ اش تربیت شود، این ادامه حیات انسانی توست، ادامه حیات معنوی تو است.

لذا نه اینکه هَمَّت را نگذار برای اداره مادی او. نه! بیشتر روی مسأله تربیتی تکیه داشته باش. در نهج ‏البلاغه است که علی (علیه السلام) می ‏فرماید،: « لَا تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغْلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِک، فَإن یَکُن أهلُکَ و وَلَدُکَ أولیاءَ الله فَإنَّ اللهَ لا یُضیع أولیائَه بیشتر مشغولیّات خویش را نسبت به خانواده و فرزندت قرار مده، چرا که اگر خانواده و فرزندت اولیاء خدا باشند، خدا آنها را فرو گذار نمی‏ کند».

بیش‏ترین مشغولیّات خودت را که در این عالم می‏ خواهی کار کنی برای آنها، از نظر مادّیشان قرار نده. بعد خیلی زیبا توضیح می‏ دهد که این قبلی را روشن می‏ کند که تو اگر بیایی کار کنی، بیش‏ترین هَمِّ خودت را بگذاری برای اینکه اینها از دوستان خدا شوند، روی بُعد معنوی اینها کار کنی، پیوند اینها را با خدا محکم کنی، اگر این کار را بکنی، این را بدان خدا دوستانش را هیچ وقت وا نمی ‏گذارد، رهایشان نمی ‏کند. چقدر زیبا تفهیم می‏ کند. برو این فرزند و خانواده‏ات را ولی­الله­ بکن، وقتی این رابطه‏ اش با خدا درست شد، غصّه این را نخور، هیچ وقت مولا عبد را رها نمی‏ کند.

 

ضرورت شدّت غیرت در محیط خانوادگی

 

لذا اولین محیطی که دارد این نقش را ایفا می‏ کند، همین محیط خانوادگی است. و روی این بسیار تأکید شده است که از همان هنگام نطفه اهمیت دارد و شروع می‏ شود.

این محیط خانوادگی که غالباً شدیدترین محبت در آن هست، باید غیرت هم خیلی قوی‏تر باشد، چون پیوند، پیوندی قوی است. و روی آن زیاد تأکید شده است. انسان در این محیط از نظر نقشی که از مربیان در آن محیط می­ گیرد نقش آن خیلی اساسی و سرنوشت‏ ساز است. غیر آن محیط‏های دیگر است.

 

تربیت یعنی شکوفایی فطرت

 

انسان وقتی پا به این دنیا می گذارد، دارای فطرت خداجویی و خدا پرستی است. تو(پدر و مادر) فقط یک کار بکن و آن این است که این فطرت را کمک کن، شکوفا کن، رو به رشد ببر، و الّا خود او سرمایه دارد، نمی‏ خواهد تو برای او سرمایه فراهم کنی، چه در بُعد الهی او، چه در بُعد انسانی او. همان موقع که پا به عرصه این نشئه گذاشت در فطرت او این مطلب هست که ظلم بد است، عدل خوب است، فحش بد است، دروغ بد است، خیانت بد است، امانت‏داری خوب است و… این‏ها همه در فطرت او است.

تحمیلی نیست که تو بخواهی به او بگویی، فقط وقتی به دنیا آمد خرابکاری نکن، خواهشی که از تو داریم این است که تو به این بچّه ضربه نزن. تو به این امانت الهی، خیانت نکن. این خیانت است تو داری می‏کنی.

 

صفحه وجودی کودک پاک است

 

یک سنخ ازامور هستند که از آن ها تعبیر به ملکات می شود، ملکه این است که با تکرار یک نوع اعمال چه از خودش صادر بشود، چه از غیر چه سمعی و چه بصری در وجود انسان نقش ببندد. صفحه وجودی فرزند، صفحه پاکی است، هیچ چیزی در آن نوشته نیست. از نظر ملکات چطور؟ پاک است. هیچ ملکه‏ای نقش ندارد نسبت به کارها و هیچ زمینه و گرایشی ندارد.

فرزند در خانواده که محیط اوّلی است، به انسان‏های دیگر چشم باز می ‏کند و چهره ‏ها را می‏بیند، اعمال را می‏بیند و… این‏ها است که دانه‏ دانه جزء واردات او می‏ شود و این روی صفحه سفید پاک اثر می‏ گذارد و نقش می‏بندد. اینجاست که دست گذاشتند، گفتند باید مراقب باشید! تربیت در ارتباط با اینجاست.

در روایاتمان داریم که علی (علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) خطاب کرد، فرمود: «قلب بچّه مانند زمین خالی است که هر چه در آن ریخته شود آن ‏را قبول می ‏کند، پس من به تربیت تو مبادرت ورزیدم، پیش از آنکه قلبت سخت شود.» این بچّه، هیچ چیزی در او نیست، هر چیزی در آن بریزی، مثل زمین می­ ماند که در آن بذری، درختی، بنشانی قبول می‏ کند. این زمین صاف است. حضرت فرمود من قبل از آنکه این دل تو سخت بشود شروع کردم. قبل از اینکه این زمین چیزی قبول نکند، تو را ادب کردم. فرزند ابتدا که می‏ آید، پاک و تمیز است. فطریاتی هم همراه خودش آورده است چه در بُعد معنوی‏ اش، چه در بُعد انسانی‏ اش. خدا در او نهاده، آمده است اینجا. تو هستی که الآن می‏ خواهی پایه ‏ریزی کنی.

 

تربیت در کودکی راحت تر است

 

مسئله مهم اینجاست که فرق بین این محیط با محیط‏ های دیگر در این است که ملکات در این محیط سریع‏تر نفوذ می‏کند. یک وقت می‏ گویی که پاک است، یک وقت بحث سرعت اثرپذیری است. این دوتاست با آن فرق می‏کند، سریع اثر می‏ گذارد روی آن مِن باب مثال، این عبارت را در باب تعلیم و تعلّم شنیدید که دیگر جزء تکیه‏ کلام­ های مشهور است « علم در کودکی مانند حکاکی بر روی سنگ است.» سریع اثر می­ کند و می­ ماند.

این «یَقسوا» که امیرالمؤمنین در روایت فرمود، معنایش این است. هنوز سخت نشده که بخواهم با زور وارد دل تو بکنم. چون اگربزرگ شدی، دیگر نمی‏ شود به این زودی در این زمین چیزی بار آورد. اگر بخواهم تعبیر مسامحی کنم، این زمین حتی شخم‏ زدن نمی ‏خواهد؛ که بخواهیم سنگ و کلوخ و… را جمع کنیم که بعد بکاریم. بقدری آماده است! و زود و حسابی هم در آن نفوذ می‏ کند. سرعت نفوذ در اینجا خیلی بالاست. می‏ خواستم اینها را به شما بگویم، این که اسلام این همه تکیه کرده در بارۀ محیط خانواده، برای این رابطه قوی‏ایست که در کار است. اولین محیط است که می‏خواهد این ملکات را، در این دل پاک و صافِ روح، صفحه تمیز، وارد کند. ما این همه سفارش در روایاتمان داریم. حتی راجع به خود انبیاء، نسبت به مأموریت‏ های الهی، اینکه به آنها هم می‏ گویند اول برو سراغ خانواده ‏ات، به این خاطر است.

 

اقتضای غیرت انسانی و الهی تربیت فرزند به آداب انسانی و الهی است

 

غیرت انسانی و الهی اقتضا می‏ کند که فرزند را به آداب انسانی و الهی تربیت کنی. یک انسان تحویل جامعه بده، یک مؤمن تحویل جامعه بده، نه یک حیوان. به خدا قسم حیوان دو پا زیاد است. نمی‏ خواهد تو دلسوزی کنی که بخواهی حیوان دو پا زیاد کنی! خدا خیلی فراوان دارد! دنبال این باشید که یک انسان تحویل جامعه بدهید. یک مؤمن تحویل جامعه بدهید. غیرت ایمانی، یعنی دینی و انسانی تو اقتضای این معنا را می‏ کند، اگر حبّ صادقانه، خالصانه داری باید این‏گونه تربیت کنی.

تو که انسانی و نسبت به فرزندت حبّ انسانی و الهی داری، مسئله حیوانیّت تحت‏ الشعاع است. لذا علی (علیه السلام) می‏ گوید: بیش‏ترین کارت را برای تربیت و بعد معنوی او بگذار. حیوانیّت او را بگذار باشد. خدا به او می‏ دهد مثل بقیه حیوانات که برای آنها روزی می‏ دهد و این‏ها از گرسنگی نمردند، در بیابان‏ها می‏ چرند.

 

منبع:  برگرفته از درس اخلاق مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی (ره)۵/۱۱/۱۳۸۸٫

 

تحریریه سایت با حجاب

 

 

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی