تصاوير منتخب

۰

موانع و راه حل های ازدواج

مجموعه: دانستنیهای قبل از ازدواج

موانع و راه حل های ازدواج
هر جوانی طبعاً به ازدواج و تشکیل خانواده علاقه دارد و غریزۀ جنسی، او را در اقدام به آن دعوت می‌کند، و باید هرچه زودتر خواستۀ طبیعت را اجابت کند و کانون خانواده را برقرار سازد. ولی در سالهای اخیر اغلب ازدواج‌ها از سنین طبیعی و مطلوب به سنین بالاتر به تأخیر افتاده است آنچه باعث این تأخیر شده بعضی از مشکلات و موانع واقعی یا خیالی است که در این راه وجود دارند که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

قبلاً باید یادآور شد که ازدواج امر ساده و نیازی طبیعی است که زن و مرد به یکدیگر دارند. دو رکن اصلی ازدواج زن و مرد هستند که در خطبۀ عقد، پیمان زندگی مشترک می‌بندند، که در ادارۀ زندگی تشریک مساعی نمایند و تا پایان عمر به هم وفادار باشند. مرد به مقدار امکاناتش چیزی یا مبلغی را به عنوان «صداق» و نشانۀ صداقت تقدیم همسرش می‌نماید که مهر و صداق نامیده می‌شود.اصل ازدواج همین امر ساده و بی‌تشریفات است، و قاعدتاً باید مانند سایر نیازهای طبیعی بدون تکلف انجام بگیرد. ولی متأسفانه این حقیقت ساده از مسیر سهل و بی‌آلایش خود خارج شده و به یک سری آداب و رسوم و تجملات و توقعات زاید و غیرضروری و دست و پاگیر مبتلا گشته است، مانند مراسم سنگین عقد و عروسی، مهریه‌های سنگین، جهاز مفصل، فرش و ظرف و اسباب زندگی، توقع منزل جدا و مستقل. این قیود زاید و دست و پاگیر به صورت جزء لاینفک ازدواج درآمده و آن را امری غیرطبیعی و دشوار ساخته است. ریشۀ اکثر موانع، همین قید و بندهای غیرضروری است که تا پاره نشوند مشکلات و موانع ازدواج برطرف نخواهد شد. اکنون به تعدادی از این مشکلات اشاره می‌کنیم:

1. فقر و تهی‌دستی

هر جوانی طبعاً میل دارد که ازدواج کند و زندگی خود را سامان دهد و غریزۀ جنسی هم او را بدین امر هدایت و حتی تحت فشار قرار می‌دهد. امّا بسیاری از جوانان، برخلاف میل باطنی، به موقع ازدواج نمی‌کنند؛ با این عذر که مخارج عقد و عروسی، تهیۀ منزل و اسباب و لوازم زندگی را نداریم و نمی‌توانیم مخارج آیندۀ زندگی را تأمین و آبرومند زندگی کنیم و با این بهانه‌ها بهترین اوقات جوانی را در حال تجرد به سر می‌برند، هنگامی ازدواج می‌کنند که چندان نیاز به آن ندارند و برخی ناچار می‌شوند تا پایان عمر از این نعمت بزرگ محروم بمانند و مجرد زندگی کنند.

آری، فقر و تهی‌دستی امری است دردناک که می‌تواند از ازدواج به موقع جلوگیری کند ولی همۀ افراد در این امر یکسان نیستند. بعضی افراد واقعاً فقیرند، یا اصلاً کار پیدا نمی‌کنند، یا در اثر بیماری از انجام هر کاری ناتوانند، یا درآمدشان از حداقل زندگی خودشان کمتر است. عذر این گونه افراد در تأخیر ازدواج مقبول است، چون به کسی که قدرت ندارد نفقۀ خانواده بپردازد، چگونه می‌توان گفت: باید حتماً در اولین فرصت ازدواج نماید؟ بهتر است این گونه افراد عفت و پاکدامنی را حفظ کنند، و صبر و خویشتن‌‌داری را پیشۀ خود سازند و با استمداد از خداوند متعال سعی کنند درآمد مشروعی به دست آورند آنگاه ازدواج نمایند.

خداوند در قرآن(نور، آیۀ 33) می‌فرماید:

«وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لایَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ».

«آنان که وسیلۀ ازدواج ندارند عفت نفس پیشه کنند تاخدا آنها را به لطف خود بی‌نیاز گرداند».

این گونه جوانان در وضع بسیار دشواری به سر می‌برند: از یک طرف میل دارند مانند سایر جوانان تشکیل خانواده بدهند و مستقل زندگی کنند و غالباً تحت فشار غریزۀ جنسی نیز هستند، از طرف دیگر امکانات و قدرت مالی ندارد تا ازدواج کنند. به هر حال باید صبر و بردباری پیشه کنند، تلاش نمایند و از خدا استمداد جویند تا وسیلۀ ازدواج را برایشان فراهم سازد.

امّا اولیای این افراد نیز موظّف هستند به مقدار توانشان در رفع نیاز آنها و تهیۀ کار مناسب و تأمین مخارج ازدواجشان سعی و تلاش کنند و در رأس همه، حکومت اسلامی موظّف است کار مناسبی برای این گونه افراد فراهم سازد و مادام که کار ندارند مخارج زندگی آنها و حتی هزینۀ ازدواج و مخارج اهل و عیالشان را از بیت المال بپردازد.


تجمل گرایی

همۀ افرادی که دیر ازدواج می‌کنند واقعاً به سبب عدم تمکن مالی نیست، چون ازدواج آنقدر هم دشوار نیست که ما می‌پنداریم، بلکه توقعات و بلند پروازی‌های بی‌جا و تجمل‌پرستی اغلب جوانان، ازدواج را این چنین دشوار ساخته است. مراسم مجلل عقد و عروسی، هزینه‌های سنگین و کمرشکن مهر و جهاز است که ازدواج را به صورت غولی وحشتناک درآورده است. جوانان این مراسم سنگین را جزء لاینفک ازدواج و از علائم شخصیت خود می‌پندارند. جوان، فکر می‌کند برای ازدواج باید منزل شخصی و مستقل داشته باشد، فرش و اسباب زندگی او باید مرتب باشد، باید مراسم عقد و عروسی را مجلل بر پا سازند، باید بعد از ازدواج خودش و خانواده‌اش در کمال رفاه و آسایش زندگی کنند و چون در آغاز جوانی چنین امکاناتی ندارد تأخیر ازدواج را ترجیح می‌دهد.

امّا همۀ این افکار اشتباه است. هیچ کدام برای ازدواج ضرورت ندارد. اگر منزل شخصی نیست در منزل اجاره‌ای هم می‌توان ازدواج کرد. اگر منزل مستقل نباشد در یک اتاق و دو اتاق هم می‌توان عروسی کرد. در منزل پدر و مادر عروس یا پدر و مادر داماد هم می‌توان عروسی کرد. اگر فرش، قالی نیست روی موکت هم می‌توان زندگی کرد. اگر زندگی مرفهی نمی‌توان تهیه کرد با رعایت اقتصاد و سادگی می‌توان زندگی کرد. ازدواج به موقع و ساده زیستن، بر تأخیر ازدواج به منظور تأمین تشریفات و تجملات برتری و ترجیح دارد، زیرا قناعت و ساده زیستن و به موقع ازدواج کردن، هیچ گونه عوارض بدی در بر ندارد، در صورتی که تأخیر ازدواج غالباً از آثار سوء جسمانی و روانی و حتی دینی و اخلاقی خالی نیست و عواقب ناگواری را به دنبال خواهد داشت. اگر دختر و پسر موقعیت خود را بشناسند، از توقعات و بلند پروازی‌ها دست بردارند، پا را به اندازۀ گلیمشان دراز کنند، و با هم تفاهم نمایند که با وضع موجود بسازند و با همین امکانات موجود زندگی خانوادگی را تشکیل دهند، می‌توانند در آغاز جوانی از نعمت انس و محبت برخوردار گردند و از عواقب سوء تجرد مصون و محفوظ بمانند و می‌توانند به تدریج اسباب و لوازم زندگی را فراهم سازند و بعد از مدّتی، زندگی آبرومند و مرتبی داشته باشند.

کوتاه سخن این که ازدواج و ارضای غریزۀ جنسی مانند غذا خوردن یک نیاز طبیعی است که به موقع باید تأمین شود. چنان که انسان به هنگام گرسنگی، هر غذایی پیدا کرد می‌خورد، و هیچ گاه به بهانۀ عدم وجود میز و سرویس منظم غذاخوری و سفرۀ زیبا و رنگین، از غذا خوردن امتناع نمی‌کند، ازدواج نیز یک نیاز طبیعی است که به موقع باید تأمین شود و نباید با توقعات و بلند پروازی‌ها به تأخیر بیفتد. 


2. بی‌کاری

یکی از موانع مهم ازدواج بی‌کاری است. با این که غریزۀ جنسی در جوانان بسیار نیرومند است و آنان را به سوی ارضای مشروع و قانونی و تشکیل خانواده دعوت می‌کند، امّا وقتی بی‌کار و بی‌درآمد باشند و قدرت تأمین هزینه‌های مراسم عقد و عروسی و تأمین هزینۀ زندگی را نداشته باشند نمی‌توانند به موقع ازدواج کنند، ناچار غریزۀ جنسی را سرکوب کنند و ازدواج را تا پیدا کردن شغل و درآمد تأخیر بیندازند. وقتی پسران تا سنین بالا ازدواج نکنند و گاهی اصلاً از ازدواج صرف نظر کنند دختران نیز کمتر خواستگار پیدا می‌کنند و ناچارند تا سنین بالا در خانۀ پدر و مادر بمانند. و آثار سوء جسمانی و اخلاقی و اجتماعی چنین وضعی روشن است.

متأسفانه جمع کثیری از جوانان عزیز کشور ما با مشکل بی‌کاری مواجه‌اند، زیرا جمعیت کشور ایران، جوان است، تقریباً نیمی از مردم ما جوان هستند و به سن ازدواج رسیده‌اند یا می‌رسند و نیاز به اشتغال و کسب درآمد دارند. ولی مشاغل، محدود است و به تعدادتقاضا نیست. تعداد زیادی جوان دختر و پسر داریم که فارغ التحصیل شده و جویای کار و استخدام هستند ولی اکثرشان نمی‌توانند شغل مناسبی پیدا کنند. این وضع همچنان ادامه دارد و هر ساله تعداد زیادی فارغ التحصیل داریم و بر تعداد بی‌کاران افزوده می‌شود.

تعداد زیادی از جوانان، به هر دلیل، ترک تحصیل کرده و در صدد یافتن شغل مناسب هستند. همۀ اینها، به اضافۀ کارگران و کارمندانی که قبلاً شاغل بوده‌اند ولی کارگاهشان تعطیل شده و یا به هر دلیلی اخراج یا باز خرید شده‌اند سیل عظیمی از بی‌کاران را تشکیل می‌دهند ولی شغل‌های جدید به تعداد نیاز نیست. بنابراین بی‌کاری یک از مشکلات مهم کشور ماست که دولت باید برای حل آن جداً چاره‌اندیشی کند و گرنه امکان دارد در آینده با بحران مواجه شویم. ولی با توجه به اوضاع و شرایط موجود و اقتصاد بیمار کشور ما، حلّ مشکل بی‌کاری و ایجاد زمینۀ اشتغال برای خیل عظیم جوانان کار ساده و آسانی نیست، به نظر می‌رسد نیاز به یک ابتکار عمل و تجدید نظر جدی در ساختار سیستم اقتصادی کشور دارد.

ایران با وجود این همه منابع متنوع طبیعی و سرزمین حاصل خیز و آب‌های فراوان و نیروهای مستعد انسانی، کشور فقیری نیست و نباید وضع اقتصادی ما چنین باشد. دولت باید به وسیلۀ کارشناسان اقتصادی، عیوب و نواقص برنامه‌های اقتصادی موجود را پیدا کند و برطرف سازد، و به وسیلۀ کارشناسان مخلص و دلسوز و با تجربه، طرحی جامع و منسجم و حساب شده تهیه کند و به تصویب مجلس برساند و به طور جدی و با همکاری همۀ نهادها اجرا کند، بدین وسیله به تدریج به توسعۀ صحیح اقتصادی و حل نهایی مشکل بی‌کاری و فقر خواهد رسید. ولی رسیدن به چنین اقتصاد صحیحی حتماً نیاز به زمان و جدیت فراوان دارد. امیدواریم در آینده به چنین هدفی نائل گردیم.

ولی قبل از رسیدن به هدف نهایی و مطلوب، دولت موظف است به تعداد امکان برای حل مشکل بی‌کاری چاره‌اندیشی کند، ولو به طور موقّت و تعداد محدود.

یکی از کارهایی که دولت در این مورد می‌تواند انجام دهد توزیع عادلانۀ شغل‌های موجود در میان افراد جویای کار و جلوگیری از اشتغال افراد به شغل‌های متعدد و درآمددار است. در جامعۀ کنونی افراد فراوانی را داریم که کارهای مختلف و متعدد دارند. و از چند جا حقوق و مزایا می‌گیرند، در صورتی که افراد دیگر، اصلاً بی‌کارند. این عادلانه نیست که افرادی دارای شغل‌های متعدد باشند و از چند جا کسب درآمد کنند ولی افراد دیگر بی‌کار باشند. دولت می‌تواند با وضع قوانین و مقررات مناسب حق اشتغال افراد را محدود سازد و بیشتر از یک شغل دولتی یا خصوصی را ممنوع سازد. یا بر داشتن شغل‌های متعدد مالیات‌های سنگین ببندد تا دنبال کارهای متعدد نروند.

دولت با طرح و اجرای چنین برنامه‌ای می‌تواند جمع کثیری از بی‌کاران را به شغل مشغول سازد. البته این را می‌دانیم که اکثر کسانی که دارای شغل‌های متعدد هستند نیازهای زندگی و تأمین رفاه بیشتر آنها را وادار به تصدی بیش از یک شغل کرده ولی با وجود کمبود زمینۀ اشتغال و تعداد روزافزون بی‌کاران، امر دایر است بین این که گروهی که توان دارند برای خودشان چند شغل دست و پا کنند و به رفاه بهتری برسند ولی جمع کثیری دیگر اصلاً بی‌کار و گرسنه باشند و بین اینکه همین شغل‌های موجود عادلانه بین همۀ افراد تقسیم شود و همه به نوایی برسند. وضع دوم یقیناً بر وضع اول ترجیح دارد. البته اجرای چنین برنامه‌ای کار آسانی نیست. ولی با تصمیم قاطع و برنامه‌ریزی صحیح امکان عمل دارد.

کار دیگری که دولت در این باره می‌تواند انجام دهد جلوگیری از استخدام زن و شوهر در اداره‌های دولتی و حتی مؤسسه‌های غیر دولتی است. اگر زن استخدام شد شوهر حق استخدام نداشته باشد و بالعکس.

چنانچه زن و شوهری قبلاً استخدام شده و شاغل هستند دولت می‌تواند آن دو را مخیر کند که یک نفرشان از کار برکنار شود. کار دیگری که دولت در این مورد می‌تواند انجام دهد تعیین تکلیف برای کارگران و کارمندان غیر ایرانی است. در این زمان چندین میلیون غیر ایرانی به کارهای مختلف اشتغال دارند، بعضی از آنها نمی‌توانند به کشورشان بازگردند و عواطف انسانی و اسلامی اجازه نمی‌دهد آنان را از ایران اخراج نمود ولی به هر حال این مسئله قابل بحث است که با وجود این همه بی‌کار ایرانی وظیفۀ دولت چیست؟! آیا وظیفه دارد غیر ایرانی‌ها را اخراج کند و بدین وسیله برای جمع کثیری از ایرانیان زمینۀ کار فراهم سازد، یا این که پناهندگان غیر ایرانی و مهمانان را بر صاحبان اصلی خانه مقدم بدارد. دولت باید در این رابطه تصمیم بگیرد.


3. ادامۀ تحصیلات

سومین عاملی که سبب تأخیر ازدواج می‌شود ادامۀ تحصیلات دبیرستانی یا دانشگاهی است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصیلات خود را حداقل تا دیپلم و در صورت امکان تا لیسانس و بالاتر ادامه دهند و از طرف دیگر ازدواج را با درس خواندن ناسازگار می‌دانند، زیرا ازدواج مسئولیت‌آفرین است، و شخص را مقید می‌سازد. چون شوهر باید زن‌داری کند و مخارج خانواده را تأمین نماید، در صورتی که هنوز شغل و درآمدی پیدا نکرده تا مخارج خود و همسرش را تأمین کند. او هنوز نان‌خور پدر و مادر می‌باشد چگونه می‌تواند هزینۀ زندگی خانواده‌اش را تأمین کند، به علاوه فکر می‌کند بعد از ازدواج باید همسرداری کند و فرصت و فراغتی برای درس‌خواندن نخواهد داشت. دختر نیز تصور می‌کند که ازدواج مانع درس‌خواندن می‌باشد، زیرا بعد از ازدواج باید شوهرداری و خانه‌داری کند و فراغتی برای درس‌خواندن ندارد. خانوادۀ دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباً حاضر نیستند دربارۀ ازدواج فرزندشان، در حال تحصیل اقدام نمایند.

در نتیجه، اوضاع چنین شده که مشاهده می‌نمایید: سنین ازدواج بالا رفته، پسران و دختران بر خلاف میل طبیعی، خویشتن را ملزم می‌دانند که ازدواج را تا پایان دورۀ تحصیلات به تأخیر بیندازند، مخصوصاً در شهرها و به ویژه در شهرهای بزرگ.

با این که تحت شدیدترین فشارهای نیروی غریزۀ جنسی قرار می‌گیرند اما ناچارند بسوزند و بسازند. چون ادامۀ تحصیلات را برای آیندۀ خویش ضروری و سرنوشت‌ساز می‌دانند، امّا غریزۀ جنسی به هر حال یک واقعیت است و به این بهانه‌ها نمی‌توان آن را خاموش ساخت. اگر از طریق مشروع و طبیعی ارضا نشد، بیم آن می‌رود که از طریق غیر مجاز خود را آشکار سازد. نابهنجاری‌ها، طغیان‌ها، مفاسد اخلاقی، انحرافات جنسی، تجاوزات نامشروع، ولگردی‌ها و چشم‌چرانی‌ها، وجود بعضی بیماری‌های جسمانی و روانی، که در بین جوانان دیده می‌شود معلول تأخیر ازدواج و عدم دسترسی به ارضای مشروع است.

مشکلات اخلاقی و اجتماعی جوانان بر اندیشمندان پوشیده نیست و همه را به وحشت انداخته است، مربیان و خیراندیشان از انحرافات جنسی جوانان بیمناکند و در پی چاره هستند، توصیه می‌کنند برای جوانان تفریح‌گاه سالم، کتابخانه، پارک، فیلم، نمایشنامه، امکانات ورزشی تهیه کنید و بدین وسیله آنها را سرگرم سازید و اوقات فراغتشان را اشغال کنید تا به انحراف و گناه کشیده نشوند.

البته ما منکر نیستیم که ایجاد تفریحات سالم و وسیلۀ سرگرمی برای جوانان کاملاً ضروری است و مسئولان و خیراندیشان باید در این باره اقدام نمایند، و تا حدی هم می‌تواند جلوی مفاسد اخلاقی را بگیرد، ولی هیچ‌کدام اینها نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیاز طبیعی و خواستۀ غریزۀ جنسی باشد. غریزۀ جنسی یک واقعیت طبیعی است که آدمی را به سوی جنس مخالف جذب می‌کند و جداً خواستار ارضاست و با سرگرمی و بهانه نمی‌توان آن را از مسیر طبیعی منحرف ساخت. چنان که گرسنگی و تشنگی را به وسیلۀ سرگرمی نمی‌توان برطرف ساخت نیاز جنسی را نیز به وسیلۀ سرگرمی نمی‌توان تأمین کرد. باید سعی و تلاش‌ها را به سوی تأمین این نیاز طبیعی و رفع مشکلات و موانع ازدواجِ به موقع ساخت.

راه حل این مشکل

به نظر ما حل این مشکل امکان پذیر است، مشکل اساسی در این است که ما تصور می‌کنیم که ازدواج دختر و پسر با ادامۀ تحصیلات سازگار نیست، و چون ادامۀ تحصیلات ضرورت دارد پس باید ازدواج به موقع انجام نگیرد و تا پایان دورۀ تحصیلات به تأخیر بیفتد، در صورتی که چنین نیست، ازدواج با ادامۀ تحصیلات اصلاً ناسازگاری ندارد. آنچه این دو را با هم ناسازگار ساخته اصل ازدواج نیست بلکه تقیّد به یک سری آداب و رسوم و توقعات بی‌جاست. اگر خانوادۀ دختر و پسر و خود دختر و پسر و مسئولان کشور و متولیان مراکز فرهنگی و دانشگاهی در حل این مشکل تفاهم و تعاون داشته باشند قابل حل است.

اما خانوادۀ دختر نگوید: مخارج زن بر عهدۀ شوهر است و من باید دخترم را به مردی شوهر دهم که از هم‌اکنون خانه و زندگی کاملاً مستقلی داشته باشد و بتواند مخارج خانواده‌اش را تأمین کند و هزینۀ زندگی دخترم را از دوشم بردارد. بلکه بگوید: اگر دخترم برای ادامۀ تحصیلات چند سال دیگر در منزل ما بماند، من ناچارم مخارج او را تأمین کنم، بنابراین می‌توانم دخترم را هم‌اکنون شوهر دهم و به اندازۀ توانم به زندگی جدید کمک کنم تا به خودکفایی برسند.

اما خانوادۀ پسر نیز نگویند: وقتی پسرمان را زن می‌دهیم که بتواند منزل و زندگی مستقلی داشته باشد و مخارج خانواده‌اش را تأمین کند و باری بر دوش ما نباشد. بلکه بگویند: اگر برای ادامه تحصیلات تا چند سال دیگر در منزل ما بماند ناچاریم کلیۀ مخارج او را تأمین کنیم. پس چه بهتر که برایش زن بگیریم و به مقدار امکان به این زندگی نو بنیاد کمک نماییم. دختر و پسر نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که وقتی به سن بلوغ رسیدند نیاز به ازدواج دارند؛ چنان که نیاز به آب و غذا دارند و این باید از راه مشروع تأمین شود و بهترین اوقات ازدواج سنین بلوغ است. بعد از آن امکانات مالی خانواده‌شان را در نظر بگیرند و توجه داشته باشند که چون قصد ادامۀ تحصیل دارند نمی‌توانند زندگی کاملاً مستقلی را تشکیل دهند، بنابراین خواسته‌ها و توقعات خود را با وضع موجود تطبیق دهند. از منزل شخصی و مستقل و تجملات زندگی به طور موقّت چشم‌پوشی کنند. از جهاز سنگین و اسباب و لوازم لوکس صرف نظر نمایند. راضی شوند در منزل خانوادۀ عروس یا خانوادۀ داماد یا جای دیگر، اتاقی داشته باشند و برای مدّتی زندگی ساده‌ای را شروع کنند و تا خاتمۀ تحصیلات به طریق مشروع از بچّه‌دار شدن جلوگیری نمایند، چون هر دو نفر به تحصیل اشتغال دارند و باید به امور درسی خود برسند کارهای منزل را با همکاری و تعاون انجام دهند، توقعات را کم نمایند و ساده زندگی کنند.

مسئولان کشور و مراکز آموزشی نیز می‌توانند به دانش‌آموزان و دانش‌جویان وام ازدواج بدهند و خوابگاه و سایر امکانات را برایشان فراهم سازند.

مراکز خیریه نیز می‌توانند به صورت وام ازدواج یا بلاعوض وجوهی را در اختیار این گونه افراد قرار دهند.

خانوادۀ دختر و پسر می‌توانند تفاهم کرده و با جلب نظر و تفاهم دختر و پسر زندگی ساده و با صفایی برایشان تنظیم نمایند. در این صورت پسر و دختر در آغاز جوانی از تشکیل زندگی خانوادگی و انس و مودت برخوردار، و از گناه و انحراف و بیماری‌های روانی مصون می‌مانند و با فراغت و آرامش‌خاطر به درس و مطالعۀ خود ادامه دهند و بعد از پایان تحصیلات به کسب و کار مشغول شوند به تدریج اسباب و لوازم زندگی را تکمیل می‌کنند و به خواسته‌های درونی خویش جامۀ عمل می‌پوشند.

البته تصدیق می‌کنیم که پیشنهاد مذکور امری است غیرمأنوس که عمل به آن ابتدائاً مشکل بلکه غیر ممکن تلقی می‌شود، ولی اگر خوب بیندیشیم و جواب آن را بررسی کنیم به امکان و ضرورت آن تصدیق خواهیم کرد. برای نجات نسل جوان و جلوگیری از مفاسد اخلاقی و انحرافات و تجاوزات جنسی چه راه‌حلی را بهتر از این سراغ دارید؟ به نظر من پیشنهاد مذکور بهترین بلکه تنها راه مشکلات نسل جوان می‌باشد، و کاملاً قابل عمل است.

باید عادات و رسوم و قید و بندها را کنار بزنیم تا امکان آن را دریابیم. البته این امر به یک کار فرهنگی وسیع نیاز دارد تا افکار خانواده‌ها و جوانان برای پذیرش آن آماده شود. به امید این که خیراندیشان که در نجات و سعادت نسل جوان می‌اندیشند همتشان را در این باره معطوف دارند و در حل این مشکل بزرگ اجتماعی تلاش و جدیت نمایند. به هر حال باید این سد شکسته شود و موانع ازدواج در حال تحصیل مرتفع گردد. توصیۀ ما به جوانان این است که خود در این راه پیش قدم شوند، و نیاز طبیعی خویش را بدون خجالت با خانواده‌شان در میان بگذارند و از آنان بخواهند که وسیلۀ ازدواج ساده را برایشان فراهم سازند.

برای غلبه بر این مشکل چند راه به نظرمان می‌رسد که مطرح می‌سازیم:

1. به جای اینکه خانواده‌ها اینقدر مقید به مراسم گستردۀ عروسی باشند با ساده‌تر برگذار کردن آن، می‌توان کمک به سزایی به خانوادۀ جدید کرد و مبلغ صرفه‌جویی شده را صرف تأسیس این خانواده‌ها نمود.

2. کمک کردن خانوادۀ عروس و داماد و همچنین اقوام نزدیک آنها به این دو زوج جوان.

3. درک و آگاهی از این مسئله توسط امّت مسلمان که ازدواح یک سنّت اسلامی است و توجه به سفارش‌های مکرر پیامبراکرم و ائمۀ اطهار علیهم السلام در مورد ازدواج به موقع و ثواب آن.

4. کمک دولت و دیگر مؤسسات خیریۀ خصوصی به جوانان در مورد ازدواج مانند: در اختیار گذاشتن زمین، وام ازدواج و مسکن، با شرایط سهل و دیگر امکانات که اگر ان شاء الله در جامعۀ اسلامی ما این موضوع جا بیفتد و مانند دیگر رسوم غلط از بین برود خیلی از مسائل اجتماعی ما که اکثر آنها در مورد جوانان به این مسئله بستگی دارد از بین خواهد رفت.


4. خدمت سربازی

چهارمین مانع در راه ازدواج خدمت سربازی است. طبق قانون جاری کشور هر پسری ناچار است در سن هیجده سالگی یا بعد از خاتمۀ تحصیلات مدّت دو سال به خدمت سربازی برود. در این مدت از خانه و زندگی دور است و باید مقررات نظام وظیفه را رعایت کند. بنابراین نمی‌تواند مخارج خانواده‌اش را تأمین کند و از آنها سرپرستی نماید به همین جهت اغلب پسران ازدواج را تا پایان خدمت سربازی به تأخیر می‌اندازند. و خانوادۀ دختر نیز کمتر حاضر می‌شوند دخترشان را به عقد جوانی درآورند که هنوز خدمت سربازی را انجام نداده است. در نتیجه، سنین ازدواج به بعد از بیست سالگی کشیده شده و آثار و نتایج سوء این تأخیر بر اندیشوران پوشیده نیست.

اما به نظر ما مشکل مذکور نیز غیرقابل حل نیست. اساس اشکال از این جا پیدا شده که ازدواج را به صورت امری فوق العاده می‌نگریم و به عادات و رسومی مقید شده‌ایم که انجام آنها اصلاً ضرورت ندارد. اما اگر هدف اصلی ازدواج را منظور بداریم تصدیق می‌کنیم که اغلب این عادات و رسوم و توقعات و تجملات، در نیل به هدف دخالتی ندارد و بدون آنها هم می‌توان ازدواج ساده‌ای را برگزار کرد و به هدف نائل آمد.

اگر خانوادۀ دختر و پسر تفاهم و تعاون داشته باشند و پسر و دختر هم دست از توقعات و بلندپروازی‌ها بردارند و مسئولان هم در این باره کمک کنند جوانان می‌توانند در آغاز جوانی ازدواج کنند و به موقع هم خدمت سربازی را انجام دهند. ضمن اینکه طبق قوانین جدید برای افراد متأهل تسهیلاتی را فراهم کرده‌اند که راحت‌تر خدمت مقدس سربازی را بگذرانند. 

. وجود خواهر یا برادر بزرگ‌تر

یکی از موانع ازدواج وجود خواهر یا برادر بزرگ‌تر است. گاهی ازدواج دختری به هر دلیل آن‌قدر تأخیر می‌افتد تا از سن معمول و متعارف ازدواج بالاتر می‌رود و شانس آمدن خواستگار برایش کمتر می‌شود. اگر یک دختر باشد یا فاصله‌اش با خواهر بعد از خودش زیاد باشد کمتر مشکل به وجود می‌آید. اما اگر خواهر کوچک‌تری داشته باشد که دم بخت باشد و برایش خواستگار بیاید، در چنین صورتی است که مشکل به وجود می‌آید. اگر پدر و مادر بخواهند دختر کوچک‌تر را شوهر بدهند دختر بزرگ‌تر ناراحت می‌شود و احساس شرمندگی و شکست می‌کند، و تصور می‌نماید که نقطه ضعفی برایش محسوب می‌شود و شانس وجود خواستگار برایش کمتر خواهد شد و اگر خواستگارِ دختر کوچک‌تر را رد کنند امکان دارد او هم به سرنوشت خواهر بزرگ‌تر گرفتار شود و اگر چندین دختر پشت سر هم داشته باشند دلهره و مشکل شدیدتر خواهد بود. حل چنین مشکلی حقاً دشوار است.

شبیه این مشکل ولی خفیف‌تر امکان دارد در بین دو برادر به وجود آید: گاهی ازدواج پسر به هر دلیل آن‌قدر تأخیر می‌افتد که از سن متعارف تجاوز می‌نماید؛ به گونه‌ای که اگر برادر کوچک‌تر داشته باشد موقع ازدواج او فرا می‌رسد. در چنین صورتی نظیر مشکل سابق به وجود می‌آید. این قبیل مشکلات در شهرهای بزرگ و اقشار تحصیل کرده بیش از سایرین دیده می‌شود. البته چندان زیاد نیست ولی به هر حال وجود دارد، باید چاره‌اندیشی کرد.

راه حل

چنانچه به هر دلیل با مشکل مذکور مواجه شدند به نظر می‌رسد بهترین راه این است که دختر بزرگ‌تر نسبت به خواهر کوچک‌تر فداکاری کند و او را به ازدواج تشویق نماید. پدر و مادر نیز همین عمل را انجام دهند و وسیلۀ ازدواج دختر کوچک‌تر را فراهم سازند و او را از احتمال ابتلا به سرنوشت دختر اول نجات دهند.

دختر بزرگ‌تر هم امیدش به خدا باشد که اگر خود او و پدر و مادرش موقعیت را دریابند و با توجه به وضع موجود، شرایط و توقعات را کمتر کنند امید می‌رود که برای او نیز خواستگار خوب و مناسبی پیدا شود و به خانۀ بخت برود. و نظایر آن دیده شده و چه بسا بهتر از شوهرِ دختر کوچک‌تر هم نصیبش شده است. گویا بهترین راه‌حل همین باشد.

در مورد ازدواج برادر کوچک‌تر قبل از برادر بزرگ‌تر نیز همین موضوع را پیشنهاد می‌کنیم. البته در این مورد دشواری کمتر است.

8. تجمل‌گرایی ریشۀ اکثر موانع

ازدواج نیازی طبیعی و امر ساده‌ای است. زن و مرد دو رکن مهم ازدواج هستند، در تحقق ازدواج جز رضایت زن و مرد و اجرای صیغۀ عقد چیز دیگری شرط نیست. وقتی زن و مرد یکدیگر را پسندیدند و تصمیم به ازدواج گرفتند مرد چیزی را به عنوان مهر و صداق، به صورت نقد یا نسیه به همسرش تقدیم می‌کند آنگاه صیغۀ عقد خوانده می‌شود. زن و مرد، زن و شوهر می‌شوند، و حق دارند از هم بهرۀ جنسی ببرند. البته مستحب است ولیمه‌ای داده شود ولی در حد توان مالی زن و شوهر، نه زیادتر. خرید و اهدای مقداری لباس برای عروس به وسیلۀ خانوادۀ داماد و از طرف خانوادۀ عروس برای داماد نیز کار خوبی است ولی به مقدار نیاز و قدرت مالی آنان، نه زیادتر. در موقع عروسی و تشکیل خانواده نیز خوب است خانوادۀ عروس و داماد طبق توان مالی خود اسباب و لوازم زندگی ساده‌ای برای خانوادۀ جدید تهیه کنند و تقدیم عروس و داماد نمایند. اما به مقدار نیاز نه به صورت تشریفات زاید. اگر ازدواج‌ها این گونه ساده برگزار شود مشکلی به وجود نخواهد آمد و کمتر کسی است که قدرت چنین ازدواجی را نداشته باشد.

آنچه ازدواج را مشکل بلکه در برخی موارد غیرممکن ساخته تجملات و تشریفات زاید و غیرعقلانی است. مهریه‌ها و جهازیه‌های سنگین و تجملاتی، خریدهای تشریفاتی و غیرضروری قبل از عقد و عروسی، برگزار کردن مجالس عقد و عروسی در تالارهای پرخرج، مهمانی‌های پرخرج و تشریفاتی، ریخت و پاش‌ها و ولخرجی‌های زیاد است که ازدواج را دشوار ساخته است. همۀ اینها در اثر رقابت‌ها، چشم و هم‌چشمی‌ها و خودنمایی‌ها به وجود آمده است. طبقات ثروتمند که از امکانات مالی خوبی برخوردار هستند برای نشان دادن ثروت و امکانات خود، مراسم ازدواج خود و فرزندانشان را با تجملات و تشریفات برگزار می‌کنند و بدین و سیله ثروت خود را در معرض دیدِ افراد هم طبقۀ خود و طبقات پایین‌تر قرار می‌دهند. طبقات متوسط هم سعی می‌کنند به هر طریق ممکن مراسم ازدواج‌ها را شبیه طبقات بالاتر برگزار کنند.

از آنها به طبقات پایین‌تر نیز سرایت می‌کند و به تدریج یک ارزش اجتماعی می‌شود که همه ناچارند در این رقابت همگانی شرکت نمایند.

بنابراین تجمل‌گرایی را می‌توان به عنوان ریشۀ اکثر موانع ازدواج و مهم‌ترین عامل تأخیر آن تا سنین بالا بلکه ترک ازدواج نسبت به بسیاری از دختران و پسران به شمار آورد.

برای حل این مشکلات و ده‌ها مشکل مانند اینها چاره‌ای جز مبارزۀ جدی با تجمل‌گرایی و ترویج ازدواج‌های ساده و کم‌خرج نداریم. و این امر مهم نیاز به یک کار گستردۀ فرهنگی، توسط همۀ نویسندگان و گویندگان، روزنامه‌ها و مجلات،سایتها، صدا و سیما، ائمۀ جمعه و جماعت، به علاوه اقدام عملی توسط مسئولان عالی رتبۀ نظام و شخصیت‌های معروف اجتماعی دارد.


یک راه‌حل مهم

برای کسانی که به سن ازدواج رسیده ولی در اکثر موانع مذکور قدرت ازدواج ندارند یک راه‌حل مهم و اساسی وجود دارد و آن عبارتست از انجام عقد شرعی و قانونی و تأخیر عروسی تا زمان رفع موانع. در این فرض دختر و پسر با کمال دقت و احتیاط همسر خود را شناسایی و انتخاب می‌کنند. به وسیلۀ خانوادۀ عروس و داماد مراسم خواستگاری و تعیین مهر و شرط و شروط لازم برگزار می‌شود، صیغۀ عقد شرعی خوانده می‌شود و در دفتر ازدواج به ثبت می‌رسد. بعد از آن پسر و دختر شرعاً و قانوناً زن و شوهر می‌شوند. می‌توانند از هم بهرۀ جنسی ببرند، ولی بهتر است از عمل مخصوص زناشویی خودداری نمایند. دختر و پسر همانند سابق در خانۀ پدر و مادر زندگی می‌کنند ولی با این تفاوت که می‌توانند رفت و آمد داشته باشند، با هم به سفر بروند، از انواع لذّت‌های جنسی(به جز عمل مخصوص) بهره‌مند گردند.

ولی تا زمانی که موانع موجود است عروسی نمی‌کنند و زندگی مستقلی تشکیل نمی‌دهند. هنگامی که موانع برطرف شد و شغل و درآمدی پیدا کردند عروسی کنند و زندگی مستقلی تشکیل دهند. معلوم است که چنین ازدواجی نه با ادامۀ تحصیلات ناسازگار است، نه با بی‌کاری و درآمد و نه منزل مسکونی نداشتن. اما منافع ازدواج را به طور نسبی دارد. به وسیلۀ چنین ازدواج ها می‌توان از زیان‌های تأخیر ازدواج پسران و دختران جلوگیری کرد، مانند: انحرافات جنسی، مفاسد اخلاقی و اجتماعی، ولگردی و اعتیاد، بسیاری از بیماری‌های روانی و جسمانی.

البته تصدیق می‌کنیم که این گونه ازدواج‌ها مرسوم و متعارف نیست ولی گویا راه‌حل خوبی است و در شرایط فعلی چاره‌ای جز آن نداریم. جا انداختن این قبیل ازدواج‌ها نیاز به یک سری تبلیغات گسترده به وسیلۀ صدا و سیما و روزنامه‌ها و مجلات و سخنگویان و ائمۀ جمعه و روحانیون و کارشناسان دارد.

منبعhttp://www.ezdewaj.ir/fa/content/group23

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی