تصاوير منتخب

۰

نجات دختر فریب خورده از اعدام

نجات دختر فریب خورده از اعدام

دختر ۱۹ ساله که به خاطر ازدواج با جوانی از خانه فرار کرده و در دام شبکه قاچاق مواد مخدر گرفتار و به اتهام حمل هروئین به اعدام محکوم شده بود اما با حکم قضات دیوان عالی کشور از یک قدمی دار نجات یافت.

پائیز سال ۸۴ به مأموران مفاسد اجتماعی نیروی انتظامی اطلاع داده شد در یکی از خانه های شمال شهر مشهد نیمه های شب رفت و آمدهای مشکوک صورت می گیرد و تعدادی زن و مرد با وضعیت ظاهری نامناسب وارد خانه ویلایی می شوند و تا ساعتی از بامداد به خوشگذرانی می پردازند. بدین ترتیب مأموران خانه ویلایی را به طور غیر محسوس تحت نظر قرار دادند. و سرانجام با به دست آوردن اطلاعاتی درباره صاحبخانه و افرادی که به آن خانه رفت و آمد می کنند، برای دستگیری آنان وارد عمل شدند.

مأموران پس از تحقیقات دریافتند که خانه متعلق به یک تاجر فرش است که خانه را به برادرش سپرده است. چرا که خودش در پاریس زندگی می کند. آنها همچنین پی بردند که صاحبخانه و برادرش سابقه هایی در زمینه قاچاق عتیقه و مواد مخدر دارند و برادر صاحبخانه از این محل به عنوان مخفیگاه قاچاقچیان مواد مخدر و اشیای عتیقه و محل خوشگذرانی مردان هوسران و زنان و دختران بدنام و فراری استفاده می کند.

در ادامه تحقیقات غیر محسوس یک شب دریافتند، برادر صاحبخانه میهمانی پنهانی برگزار کرده است و عده ای از زنان و مردان هوسران نیز در آن جا حضور دارند. بنابراین با دستور قضایی وارد خانه شدند و ۴۲ نفر زن و مرد را در شب نشینی شوم دستگیر کردند. اما پس از تحقیق و بررسی متوجه شدند یک دختر و پسر جوان همراه مرد میانسالی برادر صاحبخانه از خانه ویلایی فرار کرده اند. مأموران با بی سیم موضوع فرار آنها (برادر صاحبخانه) را به مرکز پلیس مخابره کردند. آنها پس از مدتی جست وجو در خیابان های شهر، به دختر ۱۹ ساله ای که مضطرب و نگران به نظر می رسید، مشکوک شدند. پس از بازجویی و تحقیق از پانته آ، به خاطر شنیدن پاسخ های ضد و نقیض او را بازداشت کردند.

مأموران پس از بازرسی از کیف دستی وی ۱۶۰ گرم هروئین کشف کردند.

به دنبال اعتراف های دختر جوان، پسر جوان و مرد میانسال فراری که در ۲ خانه پنهان شده بودند را شناسایی و دستگیر کردند.

پرونده متهمان پس از تحقیقات و بازجویی از آنها با صدور ۲ کیفر خواست به دو بخش فساد اخلاقی و قاچاق و حمل و نگهداری مواد مخدر تفکیک شد.

پرونده مسائل اخلاقی متهمان از جمله ایجاد مرکز فساد، ترغیب و تشویق دختران و زنان و مردان به فساد و رابطه نامشروع به دادگاه عمومی و پرونده مواد مخدر آنان به دادگاه انقلاب ارجاع شد.

قاضی دادگاه انقلاب پس از تفهیم اتهام از پانته آ خواست درباره موضوع حمل و نگهداری ۱۶۰ گرم هروئین از خود دفاع کند.

دختر جوان که خود را فریب خورده و بیگناه می دانست در دفاع از خود به قاضی دادگاه گفت: یک دختر بدبخت اهل شیراز هستم . از زمانی که خودم را شناختم رنگ شادی و خوشبختی و محبت را ندیده ام از دوران کودکی و نوجوانی آرزو های بسیار داشتم. اما هیچ کدام بر آورده نشد. در خانه ما کسی به فکر من نبود.

۹ ساله بودم که مادرم مرد. پدرم هم پس از ۳ ماه با یک زن بیوه ازدواج کرد. از وقتی که آن زن به خانه ما آمد، بدبختی من بیشتر شد. چرا که نامادری به هر بهانه ای مرا تنبیه می کرد و کتکم می زد. چند بار این مسأله را با پدرم در میان گذاشتم؛ اما چون او از زنش حساب می برد به جای توضیح از او مرا نصیحت می کرد و گاهی اوقات با کمربند به جانم می افتاد.

وی افزود: یک روز در پارک ارم شیراز با پسر جوانی به نام هرمز که برای تفریح از مشهد به شیراز آمده بود، آشنا شدم. او وقتی پی برد که من سرگذشت نکبت باری دارم پیشنهاد ازدواج داد و موفق شد با چرب زبانی فریبم دهد. او آن قدر مهربان بود که تحت تأثیر حرف هایش قرار گرفتم و از شیراز به مشهد فرار کردم.

در مشهد هرمز مرا به یک خانه ویلایی برد. پس از چند روز او مرا با مردان دیگر آشنا کرد. وقتی به خود آمدم، متوجه شدم که زندگی ام را باخته ام و دیگر روی بازگشت به شهر خود را نداشتم.

هرمز، خواستگار فریبکار و محمود ـ مرد میانسال ـ در زمینه قاچاق عتیقه و مواد مخدر فعالیت دارند. من هم با تهدید آنان مجبور بودم برایشان کار کنم. به همین خاطر بعضی مواقع آنها بسته های کوچکی را به من می دادند تا به افراد پولدار بدهم.

من هم به خاطر این که مکانی برای زندگی داشته باشم مجبور بودم به خواسته هایشان تن بدهم. ضمناً خانه ویلایی مزبور مخفیگاه مردان هوسران و خوشگذران بود.

وی درباره حمل هروئین نیز گفت: در آن شب نشینی شوم، وقتی میهمانان سرگرم خوشگذرانی بودند، مأموران وارد خانه شدند. به محض ورود آنها در فرصت مناسب از آنجا فرار کردیم در میان راه محمود، بسته ای به من داد و خواست که برایش نگهدارم تا روز بعد به او تحویل دهم اما توسط مأموران دستگیر شدم.

دختر جوان در ادامه گفت: آقای قاضی به خدا بسته هروئین مال من نیست. خدا شاهد است تاکنون نمی دانستم هروئین را به دست افراد می رساندم من در آن خانه جرأت سؤال کردن هم نداشتم.

محمود و هرمز دختران و زنان ساده دل را با حرف های فریبنده، جذب می کردند و زنان قربانی وقتی زندگی شان را از دست رفته می دیدند مجبور به همکاری با این شیطان صفت ها می شدند.

قاضی دادگاه انقلاب پس از محاکمه متهمان، پانته آ را به اتهام حمل ۱۶۰ گرم هروئین به اعدام، محمود را به اتهام ایجاد شبکه قاچاق مواد مخدر و به اعتیاد کشاندن جوانان به مواد مخدر جمعاً به ۱۵ سال زندان و هرمز را به اتهام عضویت در شبکه قاچاق مواد مخدر به ۶ سال زندان محکوم کرد.

پرونده پانته آ برای رسیدگی نهایی به دیوان عالی کشور ارجاع شد. عبدالنبی ملاح زاده قاضی دیوان عالی کشور پس از رسیدگی به اعتراض پانته آ و بررسی دقیق پرونده به چند دلیل قضایی او را فریب خورده تشکیلات شبکه قاچاق مواد مخدر تشخیص داد که به طور ناخواسته و به اجبار در آن شبکه حضور یافته است.

در نتیجه گزارش این پرونده را برای رئیس دیوان عالی کشور ارسال کرد. آیت الله مفید رئیس دیوان عالی کشور پس از بررسی مجدد پرونده با تأیید گزارش قاضی دیوان عالی کشور حکم اعدام دختر جوان را با استناد به مواد قانونی به ۱۵ سال حبس کاهش داد. بدین ترتیب دختر جوان که به خاطر حضور در یک شب نشینی شوم تا آستانه اعدام پیش رفته بود، از طناب دار نجات یافت.

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی