تصاوير منتخب

۰

دعای مظلوم از صد هزار برج می گذرد

مجموعه: داستان و حکایت


 
وقتی سلطان علا ءالدین بالای شهر را به اتمام رسانید، به بهاءولد (پدر مولانا و از عرفای نامدار آن زمان) گفت: یک بار گرد باروی شهر آمده، تفرج فرمایید.
 
بهاء ولد گفت: از دفع سیل و منع خیل، نیکوبنیادی نهادی و قلعه حصین ساختی، اما تیر دعای مظلومان را چه توانی کرد که از صد هزار برج می گذرد و عالم را خراب می کند.جهدی بنما و جهادی کن تا قلعه احسان و عدل برآوری و لشکر دعاهای خیر حاصل کنی که از هزاران حصار حصین بهتر است و امن عالم و امان خلق در آن است.
 
مناقب العارفین
منبع:روزنامه خراسان

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی