تقریباً همه فقها بر مسئله آمادهسازی و تمرین کودکان در دوران کودکی نسبت به تکالیف عبادی تأکید کردهاند. فقها در کتابهای فقهی بابی را با عنوان «احکام الصبی»، به اعمال عبادی کودکان غیربالغ و وظایف والدین در این رابطه اختصاص دادهاند که از مجموع آنها این اصل مهم تربیتی استنباط میشود. در فقه آمده است پدر و جد پدری، شرعاً موظف به تمریندادن کودکان به عبادت، اعم از واجب و مستحب و همچنین قضای آن هستند.
مرضیه کریمی
دختران و پسران در جنبههای مختلف رشد با یکدیگر تفاوتهایی دارند. به همین دلیل زمان ظهور و بروز فرآیند بلوغ و به تبع آن برخی ملاحظاتی که باید در ارتباط با آن به کار گرفت متفاوت است. بلوغ دختر در 9 سالگی به معنای آن است که دختر در این زمان به محضر ربوبی راه مییابد. به فرموده آیتالله جوادی آملی "توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. تقریباً شش سال قبل از اینکه مرد مکلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. آنوقت است که هنوز مرد به عنوان یک نوجوان مشغول بازیست و زن مشغول راز و نیاز است." بیتردید سن تکلیف (1) برای دختران با توجه به ویژگیهای جسمی، جنسی و البته روحی- روانی آنان تشریع شده است.
در بیان اهمیت این بحث به سخن حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه اکتفا میکنیم که تربیت دوران کودکی را به مانند بذری میداند که در زمینی مناسب کاشته شده و جوانه زده است، ریشهاش محکم و بنایش استوار است. ازآنجاییکه تربیت فرزندان امری ناگهانی نیست و نیاز به تدبیر و برنامهریزی دارد، توجه به زمینهسازی و توانمندسازی برای مکلفشدن مهم است. بهعنوان نمونه یکی از شاخصههای بلوغ، استقلال تدریجی از خانواده [نه بهطور کامل، اما متفاوت با دوران کودکی] است و لازمه این استقلال، پرورش ویژگیهایی همچون مسئولیتپذیری در بسیاری از عرصههای اجتماعی، روانی و دینی است. بر همین اساس اگر خانوادهها نتوانند نسلی مسئولیتپذیر و متعهد به دین و اخلاق تربیت کنند، تبعات آن گریبانگیر جامعه خواهد شد.
نوجوانان برای پذیرش تکالیف دینی نیاز به آمادگی دارند. این آمادگی را متغیرهای مهمی به وجود میآورند. آنها باید از نظر تربیتی ویژگیهایی را کسب کنند تا بتوانند پذیرنده اوامر الهی باشند. زودتر مکلفشدن دختران اهمیت این آمادگی را در آنها چندین برابر میکند. این درحالی است که گاهی دختران از نظر جسمانی و روانی بالغ شدهاند، اما به دلیل اینکه شاخصهای تربیتی از سوی خانواده و آموزشهای عمومی پرورش نیافته است، نمیتوان آمادگی مسئولیتهای شرعی را در آنها مشاهده کرد.
در این نوشته سعی خواهد شد به مجموعهای از مهمترین نکاتی که خانوادهها در ارتباط با تکلیفپذیری شرعی دختران باید مورد توجه قرار دهند، اشاره شود. بخش اول مواردی را شامل میشود که توجه به آن در هر دو جنس دختران و پسران به یک اندازه مهم است و بخش دوم ذیل مباحث خاص دختران و با نگاهی جنسیتی است که همواره مورد سفارش در متون دینی و تربیتی است.
بخش اول
یک- توجه به اصل زمینهسازی در تربیت
بر اساس اصل «زمینهسازی»، ضروری است پیش از آنکه احکام و اعمال عبادی در حق کودکان به مرحله وجوب برسد، زمینه رویارویی صحیح با آن را در آنان ایجاد کرد؛ زیرا این اقدام در رشد و کمال معنوی انسان تأثیر مستقیم دارد. البته باید توجه داشت که برای ارایه هر مفهومی به کودک، ابتدا باید آمادگی از نظر شناختی و عاطفی در او ایجاد شود تا در نهایت به رفتار عملی در کودک بیانجامد (2).
تقریباً همه فقها بر مسئله آمادهسازی و تمرین کودکان در دوران کودکی نسبت به تکالیف عبادی تأکید کردهاند. فقها در کتابهای فقهی بابی را با عنوان «احکام الصبی»، به اعمال عبادی کودکان غیربالغ و وظایف والدین در این رابطه اختصاص دادهاند که از مجموع آنها این اصل مهم تربیتی استنباط میشود. در فقه آمده است پدر و جد پدری، شرعاً موظف به تمریندادن کودکان به عبادت، اعم از واجب و مستحب و همچنین قضای آن هستند.
برای اجرای این قاعده درنظر گرفتن توانمندیهای فرزند، توجه بیشتر به واجبات و پرهیز از الزام به مستحبات، پرهیز از درشتی و خشونت، رعایت حالات روحی فرزند که در نهجالبلاغه این مورد آخر را مهم میداند که همانطور که گاهی تن احتیاج به استراحت دارد، دل انسان هم گاهی خسته است، لازم است. به فرموده شهید مطهری اینها همه نشان میدهد که خیلی باید ملاحظه روح را کرد، حتی در عبادت.
دو- رشد و پرورش ویژگیهای برجسته اجتماعی از جمله مسئولیتپذیری در فرزند
مسئولیتپذیری در معنای عام به معنای قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری است که از فرد خواسته شده است. اگر تربیت را بر دو نوع بگیریم، جدای تربیت بر محور فرد و جنبههای اخلاقی، نوع دوم آن تربیتی است که فرد را به اعتبار ارتباط او با دیگران مورد توجه قرار میدهد.
در این قسم تربیت، مسئولیتپذیری در فرد بهعنوان یک ویژگی کلیدی پرورش داده میشود. این ویژگی بهطور خاص با بحث تکلیفپذیری و قبول مسئولیتهای دینی پیوند میخورد که از دید امام علی (ع) یکی از زمینههای بالندگی انسان است. انواع آن متفاوت است، گاهی در برابر خداوند است، گاه در برابر خلق، گاه در برابر طبیعت که هر کدام در جای خود محترم است و با هم ارتباط متقابل دارد و زمینههای تعالی انسان را فراهم میکند. یکی از روشهای ایجاد حس مسئولیت ایناست که خانواده باید فرزند را متوجه پیامدهای عمل او بکنند. بنابراین هنگامی که ببیند پیامد عمل او، زیان خود فرد را در پی دارد یا آنکه به سود خود اوست، زمینه مناسب برای یافتن انگیزه درونی نسبت به ترک یا انجام عمل را یافته است (3).
سه- سیاست خویشتنداری
خویشتنداری و کف نفس نیز با اصل مسئولیت قرابت دارد. تلاش برای بالا بردن توان خویشتنداری، ارتقای توانمندی و قدرتهای درونی است. در این مفهوم واژه اختیار انسان خود را نشان میدهد. بسیاری از افرادی که به همه محرکهای بیرونی پاسخ مثبت داده و در اکثر قریب به اتفاق موارد ناخودآگاه خود را با وضعیت پیرامونی تطبیق میدهند، نمیتوانند انسان مختاری باشد.
شهید مطهری نیز در ارتباط با این بحث، مطلبی را در حیطه "پیروینکردن از اکثریت" و "اثر نپذیرفتن از قضاوت دیگران" مطرح میکند و آن را مربوط به تربیت عقلانی میداند. قرآن کریم (4) این مسئله را مورد انتقاد قرار میدهد و میفرماید: اگر اکثر مردم را پیروی کنی، تو را از راه حق منحرف میکنند.
دلیلش این است که اکثر مردم پیرو گماناند، نه پیرو عقل و علم و یقین. بسیاری از والدین نگران تندادن فرزندانشان به خواستههای نامعقول دوستانشان هستند که این نگرانی از عدم توانایی آنها در ایجاد کردن قدرت "نه" گفتن در آنهاست. بنابراین آموزش مهارت "نه" گفتن در تقویت سیاست خویشتنداری نقش دارد (5).
بخش دوم
تربیت متفاوت جنسیتی
شیوههاى تربیتى به یک معنا عام هستند؛ یعنی از آنجایىکه دختران و پسران هر دو انسان محسوب مىشوند و متعلق به یک نوع از موجودات هستند، قاعدتاً شیوههای تعلیم و تربیت (اعم از تربیت مذهبى یا غیرمذهبى) مشترکاند. البته ملاحظاتی ممکن است به ظهور برسد که بعضی از این شیوهها را اختصاصی هم بکند. این عوامل میتواند جنسی، تاریخی و یا اجتماعی باشد. مثلاً در جنبه جنسى با توجه به ساختار تقریباً متفاوت روانى و انگیزشى و هیجانى دختران نسبت به پسران، ایجاب میکند که بعضى از شیوههاى تربیتی هم اختصاصى بشود. بهعنوان نمونه نیاز به اعتماد به نفس که محصول یک جریان تربیتى است، در دختران بیشتر است. چون اگر موجودى از احساسات قوىترى برخوردار باشد، دارای حساسیت بیشترى بوده و در نتیجه نیازش به استوارى و اعتماد به نفس هم بیشتر خواهد بود. در این صورت ما مىتوانیم بگوییم که در تربیت دختران یکى از امورى که در اولویت خاص قرار مىگیرد، رشد مضاعف اعتماد به نفس است.
البته این امر بدان معنا نیست که پسرها به اعتماد به نفس نیاز ندارند، بلکه با توجه به اینکه سن بلوغ در دختران زودتر رخ مىدهد، لازم است که زمینههاى اعتماد به نفس، بیشتر، قوىتر و زودتر در آنان فراهم شود. دختران در سنین نوجوانی به دلیل آن که عاطفه قویتری دارند، بیشتر نیازمند ثبات شخصیتى براى محافظت از خود هستند (6). در ادامه سعی میشود برخى از محورهای متفاوت تربیتی بین دو جنس اشاره شود.
یک- پرورش خودپنداره قوی و کمک به درک صحیح از هویت خود
والدین دلسوز باید راههای پرورش عزت نفس و کشف استعدادهای فرزندشان را کشف کنند. تقویت عزت نفس و توجه به استعدادها و توانمندیهای خود و خداباوری، منجر به رسیدن به یک خودپنداره قوی میشود. دخترانی که ارزیابی مثبتی از خود داشته باشند، در کارهایشان موفقترند و در مواجهه با کنشهایی که در جریان زندگیشان با آن مواجه میشوند، پاسخ مؤثرتری میدهند.
اگر دختران خودپندارهای قوی را در خود رشد دهند، پایههای پیشرفت و رستگاری را در خود پیریزی کردهاند و اگر والدین بتوانند عزت نفس و خودپنداره قوی را در دخترشان پرورش دهند، نتیجهاش را زمانی خواهند دید که او مثلاً برخلاف مد رایج جامعه باحجاب است، و بر آن ایستادگی میکند و هیچ ابایی از مذهبیبودن ندارد.
ذیل این بحث، مفهوم "هویتیابی جنسی" اهمیت پیدا میکند که دختر نوجوان باید درباره جنسیت خود و نقشهای مربوط به آن به تصور روشنی دست یابد. به عنوان نمونه دختر نوجوان لازم است در مورد اینکه زن کیست و چه خصوصیاتی باید داشته باشد، به تصویر مشخصی برسد. اگر بتوان احساس خوشایند و مثبتی نسبت به جنسیت دختر در او به وجود آورد، امکان سوقدادن آنان به گرایش به رفتارهای دخترانه در چارچوب دین به وجود میآید.
دو- توجه و پرورش میل فطری دختران به زیبایی
خانواده دینی نباید میل فطری دختر در سن تکلیفش به زیبایی را فراموش کند. این نکته در دنیای امروزی با همه زرقوبرقهایی که مشاهده میکنیم، بسیار مهم است. مکلفشدن دختران و مراقبت آنها نسبت به پوشش و چگونگی ظاهرشان، از سویی و رشد میل فطری گرایش به زیبایی از سوی دیگر، مسئلهای است که اولیای تربیتی باید به استدلالهای دینی آن واقف باشند تا بتوانند در انتقال مفاهیمی مثل حجاب، عفاف، داشتن آراستگی و زیبایی ظاهری موفق باشند.
اسلام نه تنها این میل را سرکوب نمیکند، بلکه آن را در مسیر درست خود هدایت میکند و همچنین غریزه خودآرایی دختران را نادیده نگرفته، بلکه به آن اهمیت هم داده است، زیرا توجه به خودآرایی و زیبایی ظاهری، پاسخی منطقی به اقتضای طبیعی و غریزه آنان در جلوهگری و جلب توجه دیگران است؛ اینکه اسلام خوشیهای مشروع را برای دختران میپسندد و البته تأمین آن را در سایه حیا و عفاف قرار میدهد.
سه- ارتباط با جنس مخالف
آمادهسازی پسران و دختران جوان برای حاکمیتبخشیدن روح تقوا، پرهیزگاری، و تعقل در روابط با جنس مخالف و تلاش و تمرین برای برقراری نحوه ارتباطی سالم، ضروری است. اگر دختران تبیین درستی از روابط با جنس مخالف داشته باشند و در رابطه آنان با پسران، احترام متقابل و حدودی که شرع و عرف جایز میداند، رعایت شود و در این زمینه هم خانوادهها و هم نوجوان دچار افراط و تفریط نشوند، آسیبهای جدی، کمتر میتواند خانوادهها را تهدید کند.
دختر نوجوان باید بتواند در جمع حضور یابد، وقار و متانت خود را حفظ کند و عقیده خود را سنجیده و دقیق مطرح نماید. این حد از برخورد نه تنها برخلاف شرع نیست، بلکه به دختر این امکان را میدهد که برخورد اجتماعی مناسب را تمرین کند و همچنین از جنس مخالف تصویر واقعی ترسیم کند.
برخی، خصلت کمرویی در نوجوان را با وجود حیا در آنان یکی میگیرند و بالاخص این ویژگی را در دختران بسیار پسندیده تلقی میکنند. در واقع دخترانی که در برخورد با دیگران بالاخص جنس مخالف نوعی شرم افراطی دارند، در اصل دچار نوعی ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران هستند.
چهار- پذیرش، احترام و کرامت ویژه نسبت به دختران
سیره عملى پیامبر اکرم (ص) اینگونه بود که به دختران احترام ویژه مىنهاد و از آنان به عنوان "حسنات" (7) یاد مىکرد که خداوند به وسیله آنان به پدر و مادر پاداش مىدهد. بر اساس همین سیره است که به احترام گذاشتن و کرامت دختران توصیه میشود.
پذیرش کودک حق اوست، این حق نشأتگرفته از کرامت ذاتی اوست. از جلوههای این پذیرش در ارتباط با دختران، محبت، تأمین امنیت، رفع نیازهای او، خودداری از تحقیر، تبعیض، سرزنش، مقایسه و... است. هر چه خانواده دینی این بعد از تربیت را جدی بگیرند، به همان اندازه زمینههای پذیرش احکام و آموزههای دینی را در دخترشان نهادینه ساختهاند.
پنج- اقناع عاطفی دختران
از شدیدترین نیازمندیهای انسان، نیازمندی عاطفی است. فرزندان در هر مرحله از رشد که باشند، خواستار آناند که مورد علاقه و تکریم باشند. این امر ضروری رشد آنهاست و اهمیت آن از جهاتی کمتر از نیازهای مادی نیست. در کلیات پرورش عاطفى تفاوتى بین دختر و پسر نیست، ولى در جنبه اجرا و عمل باید توجه بیشترى به دختران مبذول شود.
اسلام زن را موجودی میطلبد که آکنده از لطف و مهر و صفای ملکوتی، و دارای روحی سرشار از سرمایههای سازنده عاطفی و انسانی باشد و این مقصد حاصل نمیشود جز در سایه اعطا و پرورش این صفات در او. نمونه این نکته توصیههایی است که در روایات به اولویت دختر در هدیهدادن شده است (8).
شش- حمایت و مراقبت
مراقبت و حمایت درباره دختران، دامنه وسیعی دارد. جنبه زیستی که شامل تغذیه، بهداشت، وضع کار غدد، مسئله بلوغ، دستگاه تناسلی و...، جنبه روانی که همان توجه به امنیت، رشد فکر، ارضای میل به خودنمایی دختران در حد مطلوب و ...، جنبه اجتماعی که شامل مراقبت در معاشرتها و روابط اجتماعی، ابراز وجود و اعلام موضع در جمع، زمینهسازی برای مشارکت او در حیات اجتماعی و... است.
پینوشت
1. در اینجا مقصود از سنّ تکلیف، قول مشهور فقها یعنی همان نه سال است.
2. ابراهیم امینی، تربیت، ص 251
3. خسرو باقری،نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 151
4. سوره انعام، آیه 116
5. فریبا علاسوند، مهارت های زندگی با رویکرد دینی، 44،43،68
6. خسرو باقری، تأملی بر تربیت دینی دختران، مطالعات راهبردی زنان، ش 8
7. کافی،ج6:7
8. بحارالانوار،ج 104 :69