تصاوير منتخب

۴۷ مطلب با موضوع «مجموعه فضایل اخلاقی» ثبت شده است

    • مرحمت علی(ع) به علامه امینی

      آقای عبداللّه چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دکتر محمّد هادی امینی فرزند علاّمه امینی رحمه الله نقل می کند: وقتی پدرم را دفن کردیم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من تسلیت گفت و معانقه نمود.

    • عذابى بزرگ‏تر و سهمگین ‏تر از این مى ‏خواهى ؟

      گویند در بنى اسرائیل ، مردى بود که مى ‏گفت : من در همه عمر ، خدا را نافرمانى کرده‏ ام و بس گناه و معصیت که از من سر زده است ؛ اما تاکنون زیانى و کیفرى ندیده ‏ام. اگر گناه ، جزا دارد و گناهکار باید کیفر بیند ، پس چرا ما را کیفرى و عذابى نمى ‏رسد! ؟ 

    • بی نهایت عفت

      آورده اند که نابینایی مادرزاد بود در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ، نام وی عبدالله ام مکتوم .

    • بی نهایت عشق

      روایت است که سیاهی را نزد شاه مردان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند که دزدی کرده بود حضرت به او فرمود: ای اسود! تو دزدی ؟ گفت : آری یا امیرالمؤمنین.

    • اثر آیه الکرسی


      ابوبکر بن نوح می گوید: پدرم نقل کرد: 
      دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیه الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم .

    • عزم درکارها


      عزم درکارهایکی از صفات انسان کامل و برجسته، عزم درکارها و زندگی است. قرآن به این ویژگی با اشاره به انسان های کاملی چون پیامبران اولوالعزم یعنی نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع) وحضرت پیامبر اکرم (ص) توجه داده و از مردمان خواسته است تا با سرمشق گیری از ایشان، دراین مسیر کمالی قرار گیرند.عزم به معنای قاطعیت و جدیت درعمل، یکی از مهم ترین ویژگی ها و عناصر درزندگی است که انسان بدون آن نمی تواند کاری را از پیش برد. به این معنا که اگر شخصی با هزاران نفر مشورت کند و با بهره گیری از عقول مردم به بهترین و کامل ترین اندیشه دست یابد ولی ناتوان از عمل باشد، شکست خورده است. از این رو قرآن به پیامبر اسلام (ص) دستور می دهد که هرگاه با مومنان مشورت کردی عزم کن و کاری را که به یقین و قطعیت در آن رسیدی به طور جدی پی گیر باش. دراین مرحله تنها نیاز به توکل است تا خداوند مددکار تو باشد و به هدف و مقصدی که با این عمل متوجه آن شده ای برسی: فاذا عزمت فتوکل علی الله.بنابراین عزم به معنای آن است که شخص پس از قطعیت و یقین به درستی کاری، اقدام جدی برعمل آن داشته باشد وکوتاه نیاید.از این رو از ویژگی ها و بلکه از مولفه ها و عناصر اصلی عزم، صبر دانسته شده است؛ زیرا کسی که در مقام عمل قرارمی گیرد باید برای دست یابی به هدف کوتاه نیاید و در برابر…
      عزم درکارها

    • آثار نیکوکاری در قرآن

      آثار نیکوکاری در قرآناز جمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزه های دینی به خصوص قرآن کریم، مورد عنایت و توجه قرارگرفته و به آن سفارش شده، احسان و نیکوکاری است. احسان و نیکوکاری کارکردهای زیادی در عرصه های فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و… دارد. مؤمنان واقعی و انسان های صاحب خرد و اندیشه در هر عصر و نسلی، سعی و تلاش نموده اند خود را به صفت و ویژگی احسان و نیکوکاری، آراسته سازند. و این توصیه و سفارش سعدی است که می گوید:
      ره نیک مردان آزاده گیر
      چو ایستاده ای دست افتاده گیر

    • نیکی به دیگری = نیکی به خود

      نیکی به دیگری = نیکی به خود
      در فرهنگ اسلامی ایرانی این معنا جا افتاده است که «هر چه کنی به خود کنی؛ گر همه نیک و بد کنی»، یا «تو نیکی کن و در دجله انداز؛ که ایزد در بیابانت دهد باز». این به معنای نیکی کردن به دیگران، بی چشمداشت از آنان است، چرا که بازگشت این نیکی و احسان در نهایت به خود فرد است.
      در آموزه های قرآنی، نگاهی برتر به این رفتار ارزشی شده و از فرازی برتر، احسان به دیگران همان احسان به خود دانسته شده است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا این معنا و مفهوم قرآنی را براساس آموزه های قرآنی تبیین نماید.

    • توکل

      توکل
      توکل
      توکل در اصل از ماده «وکالت» به معنای انتخاب کردن است، و می دانیم که یک وکیل خوب کسی است که حداقل دارای چهار صفت باشد: آگاهی کافی، امانت، قدرت و دلسوزی.
      توکل یعنی اعتماد و اطمینان دل در همه امور به خداوند و بیزاری جستن از هر قوه و قدرتی. و این منوط بر این است که در عالم هستی جز خداوند فاعلی وجود ندارد؛ و هیچ کس قوه و قدرتی ندارد مگر به واسطه او، تمامی علم و قدرت امور بندگان در دست اوست، و به هر یک از بندگان عطوفت و عنایت و رحمت تام دارد، فوق علم او علمی نیست و فراتر از عنایت او عنایتی، پس هر کس چنین اعتقادی داشته باشد البته به خداوند اعتماد دارد و به غیر او به کسی حتی به خودش هم توجهی ندارد.

    • لطایفی از استعاذه


      لطایفی از استعاذه
      ۱- در میان اقوال «اعوذ بالله» عروج از خلق است به سوی خالق و از ممکن بسوی واجب و این راه مشخص است در ابتدای کار و ابتدای امر چرا که در ابتدای امر راهی برای شناخت نیست مگر اینکه استدلال شود به احتیاج خلق به وجود خالق بی نیاز و توانا و سخن «اعوذ» اشاره دارد به غنی مطلق خدا و گفته ی بنده مبنی بر «اعوذ» اقرار به نیاز و احتیاج خود است و گفته ی «بالله» اقرار به دو مطلب: ۱- اینکه حق جلَّ و علا بر تحصیل تمامی خیرها و دفع تمامی شرها توانا است۲- هیچ کس دیگری به این صفت وصف نمی شود و برآورنده ی حاجات جز او کسی نیست و بخشنده خیرات هم جز او کسی نیست و هنگامی که بنده این حالت را در خود مشاهده کرد از خود و از همه چیز جز حق بسوی خدا می گریزد و در این گریز راز فرموده ی حق تعالی «ففروا الی الله» (سوره ذاریات آیه ۵۰) را در می یابد و آنگاه که به غیبت حق می رسد و در نور جلالت او غرق می شود سخن خدا را که فرموده است «واما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی» (سوره ذاریات آیه ی ۴۰) را مشاهده می کند و آنگاه می گوید: پناه می برم به خداوند «اعوذ بالله» ۲- بی شک گفتار «اعوذ بالله» اعتراف است به ناتوانی انسان و توانایی پروردگار و این خود دلالت دارد براینکه وسیله ای برای تقرب و نزدیکی به خدا جز اظهار عجز و بندگی وجود ندارد. در فرمایشات رسول الله (ص) آمده است که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و معنی این گل گفته این است که نفس و جان خود را به ضعف و کوتاهی و سستی شناخته، پروردگارش را به اینکه او توانا است بر انجام هر کاری شناخته است، و هر کس که خود را به نادانی شناخت، پروردگارش را به بخشش، فضل و عدالت شناخته است. و هر که خود را به دگرگونی حال شناخت پروردگارش را به کمال و جلال شناخته است و در تأویل این فرموده ی پیامبر (ص) گفته اند که «هر که نفس اش را به پدید آمدن و حدوث شناخت پروردگارش را به ازلی بودن شناخته است و هر که به فنا و نابودی شناخت پروردگارش را به بقا و جاودانگی شناخته است. (مقاصد الحسنه- ص ۱۴۹).

    • قاعده طلایی

      قاعده طلایی
      بازخوانی یک دستورالعمل رفتار اجتماعی از کلام حضرت علی (ع)
      سوالی که برای انسان ها و به خصوص جوان ها مطرح می شود، این است که آیا در تنظیم روابط اجتماعی مان قاعده و مبنایی داریم که در همه حوزه های روابط اجتماعی به کار ما بیاید و به ما کمک کند؟! اگر چنین قاعده ای وجود داشته باشد به ما خیلی کمک می کند. قانونی که ما با عمل به آن بتوانیم تمام حوزه های روابط اجتماعی را بر اساس یک شیوه مطلوب سازماندهی کنیم. در روابط اجتماعی انسان، حوزه های مختلفی وجود دارد. یک جا با خانواده خودمان مواجهیم که حلقه اول روابط اجتماعی ماست. بعد حلقه های دیگری مانند اقوام، دوستان و … به آن اضافه می شود. اگر قانون و قاعده ای بیابیم که در کل این روابط اجتماعی جواب بدهد، این می شود یک قانون طلایی! این قانون طلایی وجود دارد و جزو آن قاعده هایی هم هست که ملت های مختلف طی زندگی اجتماعی خودشان به صورت یک قاعده عقلی به آن رسیده اند و در فرهنگ های مختلف هم مطرح است. در فرهنگ اسلامی ما هم این قانون به رسمیت شناخته و بیان شده.

    • هشدارهای علوی به حارث همدانی

      هشدارهای علوی به حارث همدانی
      امام علی (ع) در بخش نامه های نهج البلاغه (۱) به “حارث همدانی “رهنمودها و هشدارهایی داده است که برای همیشه و همگان در طول تاریخ سودمند و آگاهی بخش و عبرت آموز است این نامه را در دو محور هدایت ها و هشدارها به اندازه مجال شرح خواهیم داد، لکن پیش از آن لازم است درنگی در شخصیت حارث همدانی داشته باشیم.
      حارث همدانی
      حارث، از خواص شیعیان امیرالمؤمنین (ع) بود. او یار وفادار و فداکار و از فقها و دانشمندان زمانش، برترین بود (انه کان افقه الناس) در سال ۶۵ هجری از دنیا رفت.

    • چرایی اعتراف معصومین علیهم السلام به قصور و کوتاهی

    • مناجات خدا با بندگان خویش


      مناجات خدا با بندگان خویش
      الف) مناجات خدا با انبیا
      از روایات فراوانی استفاده می شود که خداوند با برخی از بندگانش مناجات و رازگویی می کند. بی ‌شک انبیای الاهی در مرتبه نخست کسانی هستند که خداوند به مناجات با آنها می ‌پردازد و برخی از وحی های او به آنها، مناجات به حساب می آیند. در این بین، حضرت موسی بن عمران علیه السلام که به صفت کلیم ‌الله و هم ‌سخن خدا اختصاص یافته کراراً مخاطب نجواهای الاهی بوده است. آن حضرت که فراوان برای عبادت خدا به کوه طور می‌ رفت و روزهای متوالی و گاهی چهل روز در آنجا به عبادت و گفت‌ و گو با خدا می ‌پرداخت، بهره فراوانی از مناجات الاهی داشت که برخی از آنها در احادیث قدسی مربوط به آن حضرت گرد آمده اند، و در قرآن نیز خداوند درباره توقف چهل روزه آن حضرت در کوه طور جهت عبادت و مناجات متقابل بین او و خداوند، می فرماید: وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً؛(۱) «و با موسی سی شب وعده نهادیم و آن را به ده شب دیگر کامل کردیم، پس هنگام وعده پروردگارش به چهل شب تمام شد».

    • دو چهره انسان کامل


      دو چهره انسان کامل
      الهی دامنه ی لغت کوتاه است و هیجان ضمیر بی پایان، دل می خروشد و جان می نالد معانی در صندوق سینه بر سر هم توده و انباشته است، کو آن واژه ای که بتواند ترجمان احساسات باشد و اسرار دل را بی پروا فاش کند.
      بجز از علی نباشد به جهان گره گشایی
      طلب مدد از او کن، چو رسد غم و بلایی
      چو به کار خویش مانی، در رحمت علی زن
      به جز او به زخم دلها، ننهد کسی دوایی
      بشناختم خدا، که شناختم علی را
      به خدا نبرده ای پی، اگر از علی جدایی
      نظری به لطف و رحمت به من شکسته دل کن
      که تو یار دردمندی، که تو یار بینوایی
      ز ولای او بزن دم، که که رها شوی ز هر غم
      سر کوی او مکان کن، بنگر که در کجایی
      همه عمر همچو شهری، طلب مدد از او کن
      که بجز از علی نباشد به جهان گره گشایی

    • زندگینامه ام فروه سلام  الله علیها

      زندگینامه ام فروه سلام الله علیها

       

      تاریخ مادر اربابمان امام صادق علیه السلام بی بی ام فروه سلام الله علیها را زنی فاضله، مومنه،عفیفه و با عصمت و شرافت معرفی کرده است. همسر با فضیلت امام باقر علیه السلام و مادر امام ششم، امام جعفر صادق علیه السلام فاطمه نام داشت و قربیه نیز به ایشان گفته می شد. کنیه ایشان ام فروه بوده است.کلینی و مامقانی وی را راوی حدیث از فرزند عالی مقامش امام صادق  علیه السلام بر شمرده اند.اصالت خانوادگی او چنین است که پدرش  قاسم بن محمد (رحمت الله علیه) از اصحاب معتبر امام سجاد علیه السلام  می باشند و در وصف این مادر همین بس  که ایشان از جمله زنان ارادتمند به اهل بیت بوده و خود او نیز از تمام بانوان عصر خود در مقام تقوی و پرهیز گاری سر آمد بود و به مقام بلند در ارزش های اخلاقی و انسانی رسیده بود...امام صادق علیه السلام درباره مادرشان فرمودند:مادرم مومن، متقی و نیکوکار بود و خدا نیکوکاران را دوست دارد.باز فرمودند:مادر من از جمله بانوانی است که با ایمان بوده، پاکی و پرهیز گاری داشته، درستی و نیکوکاری شیوه او بود و خدا نیکوکاران را دوست دارد.